جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
آخرین اشعار ناب زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
|
چهارده قطعه شعرِ سپیدِ کوتاه، از پنج کتاب:
۱
گاهی،
بغضی مبهم،
در گلویم هست؛
که بنفش میکند،
جیغِ سکوتِ احساسم را!
۲
دستانم قلم بشوند،
اگر،
غیر از:
حسّ حقگویی،
چیزی دیگر بتپد،
در نبضِ قلمم!
۳
به بند کشاندم،
سروادِ احساسم را،
در تکرار هر روزهی مهر؛
اینک،
دیوانِ دلم،
جز ترجیعبندِ مهربانی،
شعری ندارد!
۴
در بندِ عشقت اسیرم؛
ببین چه سان،
ژرفای احساسم،
با تکرارِ محبّت،
ترجیعبندِ مهر میسراید!
۵
سپیدند،
چونان برفِ نشسته روی مویم،
شورِ نگاهِ شعرم؛
و چشمانِ احساسم،
که ماندهاند در راه،
به امیدِ آمدنت!
۶
در گرماگرمِ زندگانی،
خنکای مهرت،
نوازشگری است،
پراحساس،
بستانِ عاطفهام را!
۷
در لحظههای خالی از احساس،
ساز و کارِ ابریشمِ دلم،
سرودِ سکوت،
در پیلهی لحظههاست!
۸
مینگارم،
زلالِ پیوستهی احساسم را؛
تا که شاید،
آرام یابد،
اقیانوسِ ناآرامِ دلِ من!
۹
... من نوازش میکنم،
از دور،
با دستانِ گرمِ احساسم،
ابرهای سپیدِ آسمان را...
۱۰
... هر روز؛
هر شب،
حنجرهی احساسم،
تو را،
با تکرار محبّت،
تلاوت میکند!
۱۱
کاش میشد،
روزی،
بازگشت به همانجا که:
شروع شد،
قصّهی احساسم با تو!
۱۲
امروز که گذشت،
تمام قاصدکهای دشت،
سویت خواهند آمد؛
تا پیامرسانی باشند،
قصّهی ناتمامِ احساسم را!
۱۳
وقتی که بیایی،
احساس،
سبد سبد،
بوسه در رهت خواهد کاشت؛
و با لبانِ سینه،
خاکِ راهت را،
خواهد بوسید!
۱۴
پرندگانِ احساس،
بر بوتههای یاس،
لانهای ساختهاند با عشق؛
تا در آن،
جوجههای محبّت بپرورند،
با مهر...
زهرا حکیمی بافقی (الههی احساس)
پ.ن:
سپیدواژههای این پست، از کتابهای: راز و نیاز؛ آدینهی انتظار؛ ایثار در خیبر؛ صدای پای احساس و گلهای سپید دشت احساس گزینش شده است.
سپاس از مهرِ نگاهتان!
|