چهارشنبه ۲۸ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
گیرم تمام قدرت عالم از آنِ توست
گیرم که استوار فقط نردبان توست
گیرم که چشمِ مردم بیچاره دائماً
مرعوب فرّ و دبدبه و رنگِ خوان توست
گیرم که کارِ جارچی و تاجر و عسس
رقصی به سازِ ذائقۀ آنچنان توست
گیرم تمام شهر مسخر به ثروت و
نام و نفوذ و هیمنۀ طالبان توست
گیرم که حکم حکمِ شما امر امرِ تو
بر دستها و پای همه ریسمان توست
گیرم چنین که سرخترین خون درون رگ
از آنِ ایل و طایفه و دوستان توست
اما چه سود ، عاقبت الامر ، ناگزیر
آید شبی که طاقِ لَحَد آسمان توست
جایِ سریر بر سر خاکی فتاده ای
چنگالهای کلپَسه ای پاسبان توست
آنجا مُشیرِ نازکِشی در رکاب نیست
موشی انیسِ کالبدِ بی زبان توست
آنجا بجای دست و نمکدانِ خادمان
آنچه مدام میشکند استخوان توست
هرخرمنی که بار شود کِشتۀ خودت
هر آتشی زبانه کشد ارمغان توست
آنجا هرآنچه میشنوی بی گمان همه
پژواکِ سازِساختۀ این جهان توست
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر جناب استکی عزیز ممنونم بزرگوار | |
|
درود بر خانم اختر مراد گرامی ممنونم بانو | |
|
درود بر جناب میری عزیز متشکرم بزرگوار | |
|
سلام بر دوست بزرگوارم جناب پارکی عزیز سپاسگزار حضور ارزشمند و توجه مهربانانه جنابعالی هستم و خوشحالم که خرسندی و تایید عزیز فرهیخته ای چون شما را سبب شدم سلامتی و کامیابی جنابعالی را خواهانم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آموزنده و زیباست