سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        شهوت عشق

        شعری از

        رشاد عقیلی قشم

        از دفتر بیداری جهان نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۰۱:۴۰ شماره ثبت ۶۴۸۸
          بازدید : ۱۵۳۸   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رشاد عقیلی قشم

        بسمه تعالی
        حسرتی بود در این بتکدۀ تار دلم
        که مرا سوی ملامت میبرد
        ورنه این عشق به جایش باقیست
        سالها بتکده را با غم عشقش شستم
        وببین آخر این قصۀ پوشالی را
        تلخی زخم من از عشق به شهوت رو کرد
        سالها در طلب عشق شدم شهرۀ شهر
        هر شبی یار و نگاری در بر
        لیک پنهان ز شب عقد و نکاح
        همصدا با شب شیطان و هوس
        عشق در کلبۀ من رنگ به بیرنگی داد
        زرد و وامانده چو زندانی پیر
        عمر من در پی احساس فنا شد چو سراب
        ومرا بین اینک
        که شدم دلخوش مهتاب و شب و شعر و غزل
        آه امشب چِقَدَر تنهایم
        هم نفس با شب هجران و بلا
        که به دلتنگی عالم نفسم سرد بگشت
        پستی عشق من اظهار قماریست به دهر
        که سپیدی ز شبش ناپیداست
        آه دریا که دلم پرخون است
        از تو که فاصلۀ عشق منی ای بی رحم!
        از تو که جنس وجودت سختی است!
        موجهایت همه فریاد غم است!
        که به شبهای من خسته ستمها کرده!
        آه و فریاد از این عشق و سراب
        که به بیماری خود عالم را...
        رنگ واحساسِ غمُ و حسرت داد
        ومرا هجرت داد
        از شب دلخوشی وساغر و می
        به شب پستی و حیوانی پر ظلم  و ریا
        من ز بدبختیِ خود، گم شده ام در دو جهان
        مست و آواره پی عشق رهم ناپیداست
        مرگ ونفرین به عشق و شب و مستی و وصال
        که مرا از نفسش دور بکرد
        و فکندی به ته چاه پر از جاه و هوس
        آه الفبای غم است کوشش عشق!
        کس به عالم به وجودش نرسید
        به گمانم هوسی یک شبه است!
        که به شبهای دگر راهنمایی باشد
        که اگر دور شود از شب تو
        گم بگردی به دو عالم به تکاپوی شبش
        آه از عشق که دیوانه کند عاقل را
        وخِرَد در سر دیوانه پدیدار کند
        لیک من ساقی دهرم نه مجنون و گدا
        وبه دورم از این سایۀ پر رنج وقفس
        که شوم عاشق لیلای پلید
        عشق من گمشدۀ عالم احساس و غم است
        نه شب لیلی و مجنون که پر از توطئه است
        من به عالم لقب عشق دهم
        نگران شب عشاق جهان می مانم
        تا تکاپوی خرابی جهان
        و چنین خواهم زیست
        جاودان درعشق و مستی..
        شعرازرشادعقیلی
        ********************************
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9