جمعه ۲۵ آبان
ازبلندی میترسم شعری از رشاد عقیلی قشم
از دفتر بیداری جهان نوع شعر
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۱ ۰۱:۰۳ شماره ثبت ۶۳۸۶
بازدید : ۸۴۰ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب رشاد عقیلی قشم
|
بسمه تعالی
از بلندی می ترسم
اوج من عین سقوط است به احساس درون
شاید این ترس به عالم خبری خوش دارد
که یکی هست در این خاک زمین
که ز پرواز و بزرگی می ترسد
در جهانی که همه مردم آن
در پی اوج و پَرِ پروازند
بشنو این راز زمن
تا که این راز شود باور تو
آنکه بر تخت و بلندی بنشست
پله چون از لب تختش افتاد
با چه حسی به جوانب نگرد
تخت او می شود اندر نظرش عین سقوط
چون بیفتد کمرش میشکند
عبرت از چرخ فلک گیر در این دیر خراب
که بسی شاهان را
ز بلندی به ته چاه نمود
خوار و سرگشته به عالم گشتند
وبه عقبی جحیم است و سراب
بی سبب نیست که من می ترسم
از بلندی و پریدن بی عشق
من بلندی من اندر سحر است
که وجودم به پَرِ عشق نمودار خداست
پَر پرواز من از عشق به عشقی بسته
که در آن دلهره ای نیست
به جز عشق خدا
که شوم عاشق پیوند خدا در شب عشق
تا بمیرم با عشق
تا شب وصل فراهم آید
دلم از وحشت دنیا به ستوه آمده است
ز بلندی صدا میترسم
که مرا اوج دهد تا شب ترس
که مرا دور کند از شب پرواز خدا
آه! یادم آمد
پَر پرواز من از عشق به شعرم پر زد
نوشته رشاد عقیلی
********************************
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.