سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تر ...

        شعری از

        مرضیه سادات هاشمی

        از دفتر شکوفه ی پاییز نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۷ ۲۲:۱۰ شماره ثبت ۶۴۱۷۱
          بازدید : ۶۰۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مرضیه سادات هاشمی
        آخرین اشعار ناب مرضیه سادات هاشمی

        ر یخبندان تاریکِ تاریخ
        چشم را  به کدام امید وصله بزنیم؟
         
        اگر خوبها زیادند
        و شمارشان سیصدوسیزده آیینه باشد
        بیهودگی مان را
        در کدام اقیانوس شرم غرق کنیم؟
         
        ما گرسنه ایم
        ما تشنه ایم
        و اصلا در نشئه گی 
        گرسنگی و تشنگی ایم.
         
        فایده ندارد
        باید...
        فکری کرد
        پیش از اینکه جمجمه هایمان
        در گور 
        بروند
        باید فکر 
        کرد...
         
        مغزِما 
        در اینده 
        فقط ذخیره ی زمستانی مورچه ها خواهد بود
         
          کرم های شب تابِ 
        کارگران تنبل اداره ی راه شیری اند
        و خورشید را
        فقط در ساعت کاریِ
        فردای مه گرفته
        در دفتر شماره ی نامعلوم
        پیدا خواهی کرد....
         
        واما
        ما...
        در یخبندان تاریکِ تاریخ
        چشم را به کدام امید وصله بزنیم
        ##مرضیه سادات هاشمی
        مادرم
        از خارهای خشک حیاط با احتیاط می گذرد 
        و مراقب برگ های زردش  است
         
        مادرم انقدر مهربان است
        که دل شکستن تیغ ها را ندارد #مرضیه_سادات_هاشمی
         
         
        پدرم خط  نوشتن دوست دارد
        او قلمش را
        در دواتی که زمان هدیه داده 
         
        فرو میبرد
        و تقدیر می نویسد
        مینویسد نفس بکشم
        مینویسد زنده بمانم
        مینویسد ندوم چون جاده لغزان است
        مینویسد نرسم 
        که ته جاده بی پایان است
        و من لیقه ای به او میدهم
        که "عمیق "بنویسد کلمات را
        و" شعر "شود جمله هایی که 
        تا "قاف" واژه ها پیش می روند.
        تا بنویسد 
        هرچه خواهد:
         
        نفس بکشد...
        زنده بماند..
        ندود..
        نرسد
         
        فقط این بار ع ش ق
         ته حرفش باشد
        #مرضیه_سادات_هاشمی
         
         
        بگذار اشک شهادت دهد
        که چه اندازه بی تو بودن"تر"بود
        #مرضیه_سادات_هاشمی
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ ۲۱:۴۸
        درود بانو خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ ۲۳:۱۳
        سلام سیده بانوی عزیز خندانک

        شعرهاتون خیلی دلنشین اند خندانک خندانک
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        چهارشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ ۱۴:۱۲
        واقعا لذت بردم از سروده زیبا و دلنشینتان
        شعرتان حال دل هر خواننده ای را خوب خواهد کرد بی شک
        قلمتان پر توان و سبز باد
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی رفیــــعی وردنجانی
        چهارشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ ۱۹:۰۷

        سلام و درود
        بسیار زیبا سروده اید
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک

        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ ۱۹:۱۹
        درود ها خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        غلامعلی همایونی (شمیم)
        چهارشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ ۲۱:۲۲
        سلام و احترام
        بسیار زیبا و دلنشین سروده‌اید
        خدا قوت
        عزت زیاد
        ⚘⚘⚘
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5