(درسال نو)
من عهد کرده ام وطنم را عوض کنم
گلزار یاس ونسترنم را عوض کنم
بر آن سرم که باز چو سعدی به سال نو
تقویم پاره و کهنم را عوض کنم*
دستی دوباره بر سر و بر روی خود کشم
گر که نمیشود بدنم را عوض کنم
دندان چو نیست بیمه، بپرسم ز بیمه گر
آیا نمیشود دهنم را عوض کنم؟
از بس که چرک در یقه ام جا گرفته است
من سعی می کنم یخنم را عوض کنم**
در سال نو، اگر کت و شلوار نو نشد
شاید شود که پیرهنم را عوض کنم
ماشین،قراضه ام شده آفتابه و لحیم
یارب کرم نما لگنم را عوض کنم
نوبت اگر رسید به اقوام ابتدا
( باید برادران زنم را عوض کنم)***
پینوشت ها
عرض شود ابتدا بنا بود این یک غزل اجتماعی شود چون امسال بعد از بیست ونه سال خدمت تقاضای انتقال به مشهد مقدس کردم و موافقت شد بیت اول ناظر به همین مو ضوع است ولی نمیدانم چه شد طنز واره گشت
*سعدی میفرماید ( که تقویم پارین نیاید به کار)
** در گویش خراسان جنوبی به (یقه ، یخن می گویند)
***تضمینی است از آقای ناصر فیض اگر اشتباه نکنم که فرمایند
( بامن برادران زنم خوب نیستند،،،،باید برادران زنم را عوض کنم)
پیشاپیش سال نو مبارک اگر شد بهاریه ای تا قبل از عید تقدیم خواهم کرد
ا
دروداستادبزرگوارم
بسیارزیبابود