سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        بند گره

        شعری از

        حسین گودرزی تشنه

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ ۹ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۸۳۶
          بازدید : ۸۰۱۱۱   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه

        صدای ارسالی شاعر:
        هیچ آبی نشود گرم به این بند گره
        که تو ای جان به چمنزار زدی
        به تماشای نگاهم بنشین حضرت جان
        رخ به رخ باش و‌نگه دوز به دل
        که دلِ دل شده ام
        بخت خود را طلب از جان تو کردست زجان
        جان جان....
        جان‌جهان...
        حضرت جان....
        دست بر دست دلم حلقه کن و از سر مهر
        جان، مرا سایه نشین گل خوش عطر وجودت بنما
        نگهت دوز به چشمان خمارم ای جان
        که دل و جان و تمامم شده محو
        محو و تسلیم تو از روز اَلست
        خیره شو زُل بزن و غارت کن
        دل و جان و همه ام
        کین مرا بس زجهان گُذرا
        گل خوش عِطر.......
        عزیز دل و جان....
        حضرت عشق ....
        عهد ناب ازلی .......
        عیش ناب ابدی......
        عشرت بنشسته به جان
        جان جان...
        جان جهان....
        دل و‌جان تسلیمت
        محوِ محوت به تماشا زهمان آن نخست
        تو بیا دریابم
        لب به لب باش و لبالب تو بزن
        بوسه بر هستی جان
        حضرت عیش.....
        مستی دائم و بی غش خواهم
        باز کن آغوشت
        گره بر جان و‌تمامم ای جان
        بزن و قفل کن و حبسم کن
        بخت من را بگشا
        تن و آغوش و‌بغل می خواهم
        وتماشا شدن از سمت نگاه نازت
        ناب و نازم گل خوش عطر بزن
        گره ی عشق به جان و دل بی تابم جان
        جان جان ....
        جان‌جهان....
        دوستت می دارم
        دوستت می دارم
        دوستت می دارم

        ✍️: حسین گودرزی"تشنه"


        🎙: ایلماه👑
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۸ روز پیش
        دلنشین و زیباست خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1