سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
سلام و عرض ادب
خطبه ی منای امام حسین (ع) یک سال قبل ازعاشورا :
*ای مردم، بزرگان عبرت بگیرید از موعظه ای که خداوند به دوستان خود در قرآن می فرماید اگر شما خود را اولیای خدا می دانید و اگر دین دارید و مخاطب قرآن هستید پس بی تفاوت نمانید و احساس تکلیف کنید! آیا ندیده اید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آن ها را توبیخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بی عدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیدند؟ و نیز فرمود:« نفرین بر کسانی از بنی اسرائیل که کافر شدند.
آن ها که امر به معروف و نهی از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند ».
* خداوند علمای مسیحی، یهودی و روحانیون و آگاهان ادیان قبل را نکوهش کرد زیرا ستمگرانی جلوی
چشــم آن ها فســاد می کردند و اینان می دیدند و سکوت می کردند و دم برنمی آوردند. خداوند چنین
کسانی را کافر خوانده و توبیخ کرده که چرا در برابر بی عدالتی و تبعیض و فساد در حکومت و جامعه ی
اسالمی ساکت هستید و همه چیز را توجیه و ماست مالی می کنید و رد می شوید؟ چرا سکوت کرده اید؟
علت آن این اســت که عدهای از شما می خواهید که سبیل تان را چرب کنند و عده ای از شما هم می
ترسید که سبیل تان را دود بدهند. عدهای طمع سفره دارید و سفره ی چرب می خواهید تا بخورید و می
گویید که چرا خودمان را به زحمت بیندازیم و با نهی از منکر و انتقاد و اعتراض ریسک کنیم؟ فعال که بساط
مان رو به راه است و عده ای از شما نیز می ترسید. اما مگر در قرآن نمی خوانید که فرمود از مردم نترسید از حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نیز نترسید از من بترسید! آیا شما این آیه را ندیده اید؟ آیا سوره ی
توبه را نخوانده اید که می گوید زنان و مردان مومن نسبت به یکدیگر والیت اجتماعی دارند و
حق دارند در کار یکدیگر دخالت بکنند. به این اندازه که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند.
خداوند این حق و اجازه را داده است که شما نسبت به یکدیگر بی تفاوت نباشید بلکه حساس باشید. اگر
همین یک اصل امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت دائمی و انتقاد و اعتراض و تشویق به خیرات و
عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بی عدالتی و تبعیض اجرا بشود بقیه ی فرائض، تکالیف الهی نیز اجرا می
شود و همین یک حکم را شما عمل بکنید! نترسید! دنبال دنیا نباشید! سورچران نباشید! اما هیهات که شما
اهل همین یک تکلیف هم نیستید. ولی من هستم. امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسالم و دین
است منتها دعوت زبانی تنها نه صرفا این که ای مردم بیایید و مسلمان شوید! اسالم خوب است و به بعضی
شبهاتتان پاسخ بدهیم و تمام. اما نهی از منکر با رد مظالم، جبران همه ی بی عدالتی هایی که می شود و
شده است. و نه صرفا گفتن این که عدالت خوب است و ظلم بد است. یعنی در برابر ظلم و ستم هایی که
شده، ایستادن و آن ها را عقب زدن و جبران بی عدالتی ها، وظیفه عملی شماست. باید درگیر شوید و با
ستمگران، چشم در چشم بایستید و بگویید: نه! باید انتقاد و اعتراض کنید و
یقه شان را بگیرید. تقسیم منصفانه بیت المال و اموال عمومی و توزیع عادلانه ی ثروت حکم خداست. گرفتن مالیات از ثروتمندان و هزینه کردن آن به نفع فقرا ادامه همان تکلیف است.
شما گروهی که به آدم های خوب مشهورید و عالمان دین خوانده می شوید، به خاطر خداست که در نزد
مردم هیبت دارید و هم بزرگان و هم ضعفا از شما حساب می برند.
* به نام دین از شما حساب می برند و و احترام می گذارند و شما را بر خودشان ترجیح می دهند. در حالی
که هیچ فضیلتی بر آن ها ندارید. و هیچ خدمتی به این مردم نکرده اید. و مردم مجانی برای شما احترام
قائلند. و شفاعت شما را می پذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. در خیابان ها مثل
شاهان نام می برید. و با هیبت و کبکبه رفتار می کنید. به راستی چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی
رسیده اید. فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید. اما شما در اغلب موارد از
انجام وظیفه و احقاق حق الهی کوتاهی کرده اید و حق رهبران الهی را کوچک شمرده اید.
* حق مستضعفان و طبقات محروم جامعه را تضییع کرده اید. شما نسبت به حق ضعفا و محرومین کوتاه
آمده اید. این حقوق را نادیده گرفته اید و سکوت کرده اید اما هر چیز که فکر می کردید حق خودتان است
مطالبه کردید. شما هرجا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید ان شاءالله خدا در
آخرت جبران می کند اما هر جا منافع خودتان بود ان را به شــدت مطالبه کردید و محکم
ایستادید. شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جان تان را در راه ارزش ها و عدالت به خطر
انداختید و نه حاضر شــدید با قوم و خویش ها و دوستان تان به خاطر خدا و اجرای عدالت
و اســام درگیر بشوید. با همه ی این کوتاهی ها از خدا بهشت را هم می خواهید؟ پس از همه ی این
عافیت طلبی ها و دنیا پرستی ها منتظرید که در بهشت همسایه ی پیامبران او باشید! در حالی که من می
ترسم خداوند در همین روزها از شما انتقام بگیرد. خداوند از شما انتقام خواهد گرفت. مقام شما از کرامات
خداست. دستاورد خودتان نیست. شما مردان الهی و مجاهدان و عدالت خواهان را اکرام و احترام نمی
کنید و تکلیف شناسان را قدر نمی دهید. حال آن که به نام خدا در میان مردم محترم اید. می بینید که
پیمان های خدا در این جامعه نقض می شود و آرام نشسته اید و فریاد نمی زنید اما همین که به یکی از
میثاق های پدرانتان بی حرمتی شود داد و بیداد به راه می اندازید. میثاق خدا و پیامبر خدا زیر پا گذاشته
شده، شما آرام اید، سکوت کرده و آن را توجیه می کنید. حال میثاق پیامبر در این جامعه تحقیر شده است؛
الل ها، زمینگیران، کوران، فقرا وبیچاره ها در سرزمین های اسالمی بر روی زمین رها شده اند و بی پناهند
و کسی به این ها رحم نمی کند. شما به این وظیفه ی دینی و الهی تان عمل نمی کنید و کسی مثل من هم
که می خواهد عمل کند، کمکش نمی کنید. میثاق خدا این است که بیچاره ها و زمین گیرها نباید
در شهرها گرسنه بمانند و کسی به دادشان نرسد. این میثاق خداست و شما خیانت کردهاید.
شما مدام به دنبال ماست مالی و مسامحه؛ یعنی سازش با حاکمیت هستید تا خودتان امنیت
داشــته باشید، ولی امنیت و حقوق مردم برایتان مهم نیست. فقط امنیت و منافع خودتان برایتان مهم است .
ّ
* شما میبایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر می کردید و نکردید، و مصیبت تان از همه باالتر
اســت. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود و شما را نماینده ی اسالم می
دانستند. مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین بر حالل و
حرام خداوند هستند، اما شما کاری کردید که این مقام را از آن ها گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف
کنند، زیرا شما زیر پرچم حق متحد نشدید و پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختالف کردید با این
که همه چیز روشن بود. اگر حاضر بودید زیر بار شکنجه و توهین، مخالفت کنید و در راه خدا رنج ببرید،
حکومت در دست صالحان بود، اما شما در برابر بی عدالتی و ستمگران، تمکین و امور الهی و حکومت را
به اینان تسلیم کردید، حال آن که آنان به شبهات عمل می کنند و طبق شهوات خود حکومت می کنند و
دین را از حکومت تفکیک کردند. فرار شما از مرگ، اینان را بر جامعه مسلط کردند، شما به زندگی دنیایی
چسبیده اید و حاضر نیستید از آن جدا شوید.اما بدانید که هر کس در راه خدا کشته نشود، عاقبت می میرد.
آیا گمان می کنید اگر شهید نشوید تا ابد زنده می مانید؟ اما اگر شهید نشوید، مدتی بعد با
ذلت می میرید. شما از دنیا دست بر نمی دارید، اما دنیا از شما دست برمی دارد. پس ای علمای
الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیت تان در راه دین و ارزش ها مایه بگذارید و فداکاری
کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم داده اید. گروه
هایی از مردم برده ی اینان شده اند و مثل برده های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له می
شوند. عدهای نان شب شان را نمی توانند تهیه کنند. در هر شهری عدهای را گماشته اند که افکار عمومی
را بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمی توانند دستی را که به سمت شان می آید تا به آن ها زور بگوید،
عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه ی این صحنه ها را می دیدید و کاری نمی کردید. اینان عده ای
ستمگر و صاحبان قدرت اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می کنند و به روش غیر اسالمی
حکومت می کنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می شوند. در حالی که نه خدا را می شناسند و نه
آخرت را قبول دارند. تعجب می کنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عده
ای باج بگیر حکم می رانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده
اند و شما هم باز ساکتید.
*خدایا تو میدانی که قیام ما له له زدن برای سلطنت، تنفس در قدرت و گدایی دنیا و شهرت نیست، بلکه تنها برای برپاکردن نشانه های دین تو قیام کردیم. این عالمت های راهنمایی و تابلوهای راه را انداخته اند
و من می خواهم دوباره این تابلوها را برپاکنم. قیام برای این است که مردم گیج و گمراه شده اند
و باید آگاه شوند و باید خونمان را به صورت این خواب زده ها
بپاشیم تا بیدار شوند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ترجمه متن : استاد رحیم پور ازغدی