تيغ بردار و به خط ريش من چنگ بزن
خاب ديدم که عروس خانه ام مرد نبود
گرچه تدوين گر خوبيست علي برهاني
فيلم اين خاب عقب رفت و در آن درد نبود
نام اين تازه عروس کهنه دل دنيا بود
برف شادي به سرم بود و ولي سرد نبود
آه مضلوم ترقه گشت و تالار جهان
ميشنيدند و در آن هيچ هماورد نبود
من عسل با سره انگشت به او ميدادم
گاز او فرصت يک لحظه عقب گرد نبود
تا که ماشين عروس ارزو ها رسيد
او نيامد که نباشه چونکه شبگرد نبود
حلقه ام حقه ي تازست خودم ميدانم
در نشد باز چرا که روي پاگرد نبود
عاقبت باز مجرد شدم از تنهايي
مثل دودي که در اوج شعله اي زرد نبود
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.