جمعه ۲ آذر
آسمانم ابری شعری از علی باقری قرقشه
از دفتر مشت مشت تنهایی نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۱ ۱۹:۲۵ شماره ثبت ۶۱۳۵
بازدید : ۹۲۴ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر علی باقری قرقشه
آخرین اشعار ناب علی باقری قرقشه
|
روز من ساده تر از سادگیه برگ درخت
که به بادی بند است
سرنوشتم اکنون غم و یک لبخند است
روز گارم سرد است آرزویم تیره
که به آن ظلمت و تنهایی شب می ماند
چه کسی می داند
در پس فکر و خیالم چه بهاری پیداست
می نویسم اکنون از غم و تنهایی
که تو می خوانی و می خندی و دل می بندی
آشکارا پیداست که تو هم می دانی
چه خیالات بزرگی گذرد از سر ما
پیش رویم غم و سرد پشت سر یک لبخند
یک دل پژمرده کوله باری از درد
با تو پیمان بندم ، لحظه ای دیگر از این راه کسی می گذرد
آن که چون من تنهاست ، از نگاهش پیداست
که چو من فکر و خیالش دیدن آن رویاست
که سپیدی آید تیرگی ها برود
دل او غصه نبیند که چو من تنها بود
روزگارش روشن دل او نورانی
آرزوهایش شاد غصه اش زندانی
ما به این تنهایی دگر عادت کردیم
آن که اکنون آمد دل او روشن باد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.