باز صحبت کن،که از لب بستنت کر می شوم
بیخیالِ طعنه ها ، با گریه بهتر می شوم
گوش می دادم بگو ، یک لحظه بغض آمد مرا
کاش می فهمیدی از عشق تو پرپر می شوم
کوهِ نورِ چشمِ مستت را که پنهان می کنی
نادرانه شاعرِ صد بیت دیگر می شوم (1)
از تهِ دل نه، همین طوری بگو دلداده ای
من برای هر دروغت روحِ باور می شوم
در هجومِ لشکرِ چنگیز خوی عاشقی
بلخ یغما برده ی تاتار و بربر می شوم
از خودم می ترسم ، آیا عشق جز دیوانگیست؟
چون که دارم قاتل خودکار و دفتر می شوم
در پی بی مهری ات،آبان چه غمگین رفت و من-
میزبانِ تومورِ اشعارِ آذر می شوم (2)
قلبم از زخم زبان ها چاک چاک است ای رفیق...
تا به خلوت می روم با نخ رفوگر می شوم
بی گناهم، پس چرا هر لحظه دارم می زنی؟
با کدامین حکمِ نامعلوم کیفر می شوم؟
در طواف کعبه ات پیوسته می بندم دخیل
یا مرادم را بده یا کفر منکر می شوم
سینا دژآگه
آذر 1396
****************************
1.تلمیح به لشگرکشی نادرشاه به هند و غنیمت گرفتن کوه نور
2.تلمیح به سه گانه ای از استاد علیرضا آذر با عنوان تومور1و2و3
در معنی دوم همان ماه آذر
***************************
تقدیم به نگاه تمام سروران عزیزم