به نام خدا
بار دیگر فاجعه ای غمبار و وحشتناک ، دارو ندار هموطنان غرب میهنمان را با خاک یکسان نمود ...
جز همدردی و کمکی در حد توان چه میتوان کرد ... به عزیزان از دست رفته چه میتوان گفت ؟
... تنها میتوان فریاد زد : در این هوای سرد و بارانی همه ، به یاریشان بشتابیم ... همین
..........................................................
ای هموطن چرا ما ، از یاد رفته گانیم
با اینکه زنده هستیم اما چو مردگانیم
یک روز میبَـرَد سیل ، دارو ندارِ مارا
از زلزله،به یک شب،محتاجِ لقمه نانیم
دیروز ارگ ِ بـَم بود امروز غرب میهن
آخر خدای عالَم ، ما هم ز بنده گانیم
دیگر نمانده رنجی ، تا ما ندیده باشیم
دیگر گناهمان چیست یارب بگو بدانیم
با آنکه سرخ کرده رخ را بِضرب سیلی
اما به وقتِ یاری ، سَـر از تـوانگرانیم
باید به گوش ِ دنیا ، با افتخار گوییم
ما یادگار ِ کورش ، شاهنشه ِ جهانـیم
تا اینکه بار دیگر نوکیسه گان بدانند
افتاده گر زاَسبـیـم،با اصل ُبا نشانیم
دیگربَس است منصور گفتن ز درد و ماتم
اکنون برای مردم وقت است جان فشانیم
پاییز 96 - منصور شاهنگیان