کاش می آمد زمانی ، می بودم باتو
لحظاتی چند...به شور عشق
می دوختم من ،جان در چشمان سیاهت
می شنیدی تو، کلام پر درد، از زبانم
می سوختم من ، از برق نگاهت
می زدی تو رنگ برخاکستر وجودم
می شکستم من ، پنجره بی احساس را
می آمدی تو ، با گل سبدی از احساسم
می شنیدم من آهنگ وزین سلامت
می گشودی توغنچه بسته ی لبانم
می گفتی تو،وقتی دوستت دارم بسیار
می گشتم من قاصدک مست اعصار
می پرسیدی تو هجران چون گذشت؟
می ریختم من داغ اشکی برتنگ وصالم
می گرفتم من ،آتش طور از دستانت
می خواندی تو، ناگفته های روح ، از نگاهم
می شکستم من ، ظرف انتظاردر شوق وصالت
می زدی تو ، گَرم رنگی بر سردِ خیالم
می ستودم من ، نازنین زیبا رویت
می خندیدی تو، بر عشق بی اسرانجامم
می رقصیدم من ، در موج وجودت
می نواختی تو، آهنگ آغاز حیاتم
می لرزیدم من ، از هیبت سَرووَشت
می گرفتی تو، زمهر تنگ در آغوشم
کاش می آمد زمانی ، می گذراندم باتو ،
لحظاتی چند به شور عشق
بی تقبیح تقدیر..............
......................................................