مثنوی ( 7 )

سلام

شعرتان بسیار شبیه این شعر مشهور مهدی سهیلی است و به نظر میرسد الهام و برداشت گونه ای از این دلسروده ایشان است :

نشاط انگيز و ماتم زايي اي عشق
عجب رسوا گر و رسوايي اي عشق
اگر دستت به كامي جرعه ريزد
بيفتد مست و ديگر بر نخيزد
تو را يك فن نباشد ، ذوفنوني
بلاي عقل و مبناي جنوني
ز تو در چشم ، ديوي حور گردد
سياهي در نظرها نور گردد
تو ليلي را به شهرت طاق كردی
ز خوبي شهره آفاق كردي
اگر بر او نمك دادي تو دادي
بدو خوي مَلَك دادي تو دادي
لبش خوشرنگ اگر كردي تو كردي
دلش را سنگ اگر كردي تو كردي
به از ليلي فراوان بود در شهر
تو او را كرده اي جانانه ی دهر
تو مجنون را به شهر افسانه كردي
ز هجرانِ زني ديوانه كردي
تو او را ناله و اندوه دادي
ز محنت سر به دشت و كوه دادي
چه دل هايي ز تو درياي خون است
چه سرها از تو صحراي جنون است
به " شيرين " دلستاني ياد دادي
وز آن " فرهاد " را بر باد دادي
سر و جان و دلش جاي جنون شد
گران كوهي ز عشقش بيستون شد
ز شيرين تلخ كردي كام فرهاد
بلند آوازه كردي نام فرهاد
يكي را بر مراد دل رساندي
يكي را در غم و حسرت نشاندي
يكي را همچو مشعل برفروزي
ميان شعله ها جانش بسوزي
خوشا آنكس كه جانش از تو سوزد
چو شمعي پاي تا سر برفروزد
خوشا عشق و خوشا ناكامي عشق
خوشا رسوايي و بدنامي عشق
خوشا بر جان من هر شام و هر روز
همه درد و همه داغ و همه سوز
خوشا ! عاشق شدن ، اما جدايي
خوشا عشق و نواي بينوايي
خوشا ! در سوز عشقي سوختن ها
ميان شعله اش افروختن ها
چو عاشق از نگارش كام گيرد
چراغ آرزوهايش بميرد
اگر مي داد ليلي كام مجنون
كجا مشهور مي شد نام مجنون؟
هزاران دل به حسرت خون شد از عشق
يكي در اين ميان مجنون شد از عشق
در اين آتش هر آنكس بيشتر سوخت
چراغش در جهان بهتر برافروخت
نواي عاشقان در بي نواي يست
بقاي عشق و عاشق در جداي يست


شعر از مهدی سهیلی تهران ۱۳۳۲

درود استاد عزیز
جالب و زیباست

درود استاد

بسیار زیبا و دل انگیز

درود بر مسلمی عزیز زیبا بود بزرگوار

درود استاد مسلمی
مثل همیشه زیبا زیبا زیبا
احسنت دست مریزاد

درود برشما استاد گرانقدر جناب دکتر مسلمی
مثنوی بسیار عالی سروده اید احسنت برشما
درس می دهد هریک از اشعار شما به من تازه کار
خداوند به شما عمر با عزت و تن سالم عنایت کند ان شاءالله

سلام
ممنون از اینکه اجازه دادید بخوانم

سلام و درود
بانو حسین زاده گران قدر

با این که بنده به استقبال برخی شعرا رفته ام
اما این سروده بی خبر از سروده ی جناب سهیلی بوده
بسیار خرسندم از این که احساسات جناب سهیلی
در این بنده ی حقیر نیز تجلی کرده باشد
سپاس از لطف و عنایتی که فرمودید

ن م قطره

دستمریزاد جناب دکتر مسلمی عزیز

درود بر شما بسیارزیبا ودلنشین لذت بردیم

سلام و سپاس

شعری بسیار زیبا و خوش معنا و دردناک

دست مریزاد بزرگوار

درودوعرض ادب
دکترمسلمی نازنین
دارم ازشهد گلستان پرگل وسوسن ادبستان تان می چشم

چقدرآرامبخش است
نازنین
دلتان بهاری

سلام و ارادت
کماکان از سروده هایتان استفاده می کنم
موفق باشید بزرگوار
درود

احسنت براستادمسلمی گرامی بسیارزیبا بودشعر شما