دوستان گرانقدر گویا خطای کامپیوتر روی داده است که تصحیح میگردد....
شکوه تان جاودان ...................................
یادمان فرشته ی جاودان وطن آتنا
و من در پاییز شما روییدم
و آفتابی بر من نتابید
آیا رستگاری شما یک رویاست
و در پشت پنجره ای بخواب رفتم
تا طلوع خورشید
تا روز شکفتن شما
و با گیسوان مهتاب
بر مزارم
رفیقم
تا روز شکفتن شما
تا انتهای جاده های بارانزده
میدویدم
در شورش مکار کفتارها
و صدای روباه را کسی نشنید
و شمع ها بر مزارم
خواهند خواند
تا طلوع
و از انگشتان سبز من
می تراود جنگل
و فنای گلایول ها
تا رهایی ی باران
و سنبل ها روییدند
از گیسوان سوگ زده
تا پایان اشکهای ارس
برای فرزندان شما
خاکستر به خاکستر
تا رستاخیز باران ها
در رویش عکس طلایی ام در ماه
موهای خود را می بندم
تا رستاخیز قهرمانان
و من از قرن های خسته آمده ام
تا تولد شما را جشن بگیرم
در طلوع طلایی قهرمانان
و ناقوس سرخ افق
حسین شفیعی
تقدیم به فرشته ی جاودان وطن آتنا
دوستان گرانقدر گویا خطای کامپیوتر روی داده است که تصحیح میگردد....
شکوه تان جاودان ...................................
زیباست