دوشنبه ۳ دی
سرگذشت و درگذشت شعری از علیرضا مسیحا
از دفتر عاشقانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶ ۰۸:۴۲ شماره ثبت ۵۹۷۷۴
بازدید : ۶۵۵ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب علیرضا مسیحا
|
زندگی با ما سر سازش ندارد باوفا
این همه تلخی ندانم از چه یارم بوده است
خنده ی روی لبم را دیده ای ، اما بدان
نیمه های شب تماما گریه کارم بوده است
من که در دنیا نبودم بار بر دوش کسی
غصه های دیگران همواره بارم بوده است
هرچه بد دیدم فقط گل داده ام دست رفیق
منکه هر زخم زبانی همچو خارم بوده است
بی وفایی دیده ام اما وفا کردم ولی
این همه خوبی چرا پس ننگ و عارم بوده است؟
بعد مرگم شعرهایم را بخوان تا بشنوی
سرگذشت و در گذشتم ، زهرمارم بوده است.
علیرضا_مسیحا
۱۹/۰۷/۱۳۹۶
ساعت:۸:۴۰
|
نقدها و نظرات
|
بسیار عالی سعی بر تصیحیح میکنم ممنون از محبت و دقتتون | |
|
خدا رو شکر که خوشتون اومد به زودی شعری در همراهی با شعر شهریار در صفحه قرار میدم با سر خط: گفته بودم ما به ناز او جوانی داده ایم آن جوانی ها که از هر یاد رفت | |
|
ممنون از بذل محبتتون خوشحالم که به صفحه حقیر سر زدید | |
|
سپاسگذارم بزرگوار | |
|
ممنون از محبتتون همیشه رعنا و بهاری باشید | |
|
بسیار بسیار سپاسگذارم | |
|
یک دنیا تشکر بابت وقتی که برای مطالعه این شعر قرار دادید. ایرادات وارده و به روی چشم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زببا و سرشار از احساس
از دیدگاه بیان احساس، لایک
احسنت
نکته:
_قالب شعرتان گویا سهوا غزل خورده است. بیت اول شما مصرع نیست. (مصراع اول و دوم، هم قافیه نیستند.)؛ پس قالب شعرتان غزل نیست.
_در این مصراع:
بی وفایی دیده ام اما وفا کردم ولی
(ولی)، حرف ربط است. استثناء را می رساند و با اما، مترادف هست. آمدن این دو حرف مترادف در یک مصراع، جالب نیست.
برقرار باشید!