شنبه ۱ دی
«ناجوانمرد» شعری از حسن کریمی
از دفتر نغز ترین رؤیا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۰۰:۰۵ شماره ثبت ۵۸۱۱۷
بازدید : ۷۰۴ | نظرات : ۳۴
|
آخرین اشعار ناب حسن کریمی
|
جوانمرد »
چشمه شعرم ،دگر خشکیده است
واژه هایش ازدرون پوسیده است
نا جوانمردی ، که قلبم را شکست
جوهرِ انسانیش ، گندیده است
بذر ِ پاکی بود و ، دهقانی شریف
ازچه این هرزه علف،روئیده است؟
دوست دارم تا ، بگریم های های
خاردر دل ، خون درونِ دیده است
گوئیا ، مرغی بد اندیش و خبیث
بذر خوبی ، از زمین برچیده است
آه من پیچید ، در هر کوه و دشت
نی به جای نای ِ من ، نالیده است
دردِ دلهایم شنید ، اصحاب آخ
آن که باید بشنود ، نشنیده است
حسن کریمی
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزارم جناب بذرگری از همراهی وتفقد شما : 2: | |
|
استاد گرانقدر جناب پارکی مردی با چتری از محبت باقلبی به صلابت ائینه ها کاش ما در دنیائی زندگی میکردیم که همه ادمهایش از جنس صحبت پارکی بودند ایکاش ممنون از لطف ودلجوئی شما من وقتی این غزل را میسرودم قصد کذاشتن. ان را در سایت نداشتم ولی وقتی دیدم واژه ها خوش نشستند واحساس کردم تاحدی قابل ارائه بصورت یک میتواند باشد تقدیم حضور یاران نمودم ببخشید اگر شما رامتألم نمودم
| |
|
سلام وعرض تشکر بانوی بزرگوار میبخشید انکس که منظور سروده من بوده از پدری شریف ومادری پاکدامن وتعجب اینجاست که چرا علفی هرز حاصل شد سپاسگزارم از لطف شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و غمگین بود