قرن بیست و یکم ـ کِرم میزند!
متروها...
تند تند زیر ماه می روند
خیانت ـ زیبا تر است!
شنبه ها ـ تلخ!
آن زن اشتباهی ناز می کند
چشمها...پَرت
لذّتی مفید برای توده ای انبوه
به گزافه می روم...
در این شب شرجی
در...
ـ قلبِ ساعت
آن بوسه های خاکی و خاموش...
ـ در پاره های عکس
هرجا روشنی...
از ـ اسطوره می تابد
آزادی ناله می کند!
نه وحشی ناخوشی
نه جلب توجهی بزرگ
نه واژه های عشقی سخت
نه آفتابِ عابدانِ ـ نازنینانِ ناز
چقدر کودک ام بر این ـ فضیلت؟!
...به اعماق بازمیگردم
ـ مادرم باران بود
ـ هزارتویِ ـ من !
پاکیزه تر از عروس بنفشه ها
با نیکخواهی از سرِ ـ قدرت!
ـ مقدّس همچون... مغاک، درکبوتر خانه ٔ خود
سال ها ماه و آفتاب ـ گم شد!
جیبِ جانوری ام ـ فارغ ـ
داش آکل...
ٔ سبیل هایش را... ـ کِـــرِم زد!
تو را با تاریخ ، عوضی گرفتم
تعادل مرا...
لمس نکن!
از شعبده ها زایمان کردم !
این یا آن گوشهٔ دنیا...
چشم بادبادک زیباست
... بگذار لبخند ادامه پیدا کند
تمدن را خودم ـ نعل می کنم !
.........................
✍ح. رزاس
▫ اسطوره_۹۶/۵/۸
بسیار زیبا و جالب بود