پیری و جوانی

سلام استادعزیزوبزرگوارم باصر
زیباوبااحساس بود

به آب و باد و آتش و به خاک سرزمین من،
قسم که در درون خویش ز انتظار خسته ام

درود بر شما!
چه مراعات نظیر و تضاد زیبایی است بین عناصر اربعه ی آب و باد و خاک و آتش!

سرای دلتان گرم از آتش مهر و محبت!



من خسته ام، تو خسته ای آیا شبیه من؟
یک شاعر شکسته ی تنها شبیه من

حتی خودم شنیده ام از این کلاغها
در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من

امروز دل نبند به مردم که می شود
اینگونه روزگار تو - فردا - شبیه من

ای هم قفس بخوان که ز سوز تو روشن است
خواهی گذشت روزی از اینجا شبیه من

از لحن شعرهای تو معلوم می شود
مانند مردم است دلت یا شبیه من

من زنده ام به شایعه ها اعتنا نکن
در شهر کشته اند کسی را شبیه من

نجمه زارع

درود گرامی
غمگین و زیباست

درودتان بزرگوار
تلخ زیباییست. 🌹🌹🌹

سلام
درود برشما استاد
بسیار زیبا سرودید

سلام بسیار زیباسروده اید
اشعارتان بدل مینشیند

درود شاعر ارجمند
جناب رمزی بزرگوار
زیبا سروده اید ، احسنت بر شما
لذت بردم

به ماهم سر بزنید

احسنت بر این شعر متهورانه. من خسته تر از خسته ام