سلاااام بر جناب غلامی کبیر،
فقط خدا می دونه چقدر منتظر شما بودم،
خب نوایِ سرخ (ساکن روی خ) نم-ریزِ دل نازکیهایم
منظور: گریه های آرام من دلنازک بدبخت بیچاره فلک زده که جای اشک خون از چشمم میریزه
به سرشاخه های تیز سکوت رویادرت
منظور: یعنی اون سکوت مزخرفی که مثل سرِ شاخه های درختان تیز است و رویاهای منو پرپر می کنه
به چنگ کشیده ... رخِ قرار
منظور: یک کلام آقا ، بی قرارم کرده .... قرار مثابه فردی در نظرم آمد که سکوت معشوقه همانند چنگ (ناخن هاش که مثل سر شاخه ها بودا) به صورتش خط انداخته
و اما: دامن زائو (تو گوشی نوشتم مجبور شدم ی بذارم) :
منظور: اون گلهای خارخار ، دامان عاشق (زائو) در واقع قلب و وجود عاشقی که متحمل درد و عذاب است (زائو درد می کشد ، عاشق هم درد می کشد) بواسطه تولد عشقش چاک می زدند به زخم و دردش اضافه می کردند و بعد اشاره کردم که این گلها ریشه ندارند
پس ماندگار نشدند.
و با کوچکترین حسی که تصور می شد از بین رفته ، آنها به فنا رفتند.
یعنی عشقی که قرار بود در ابتدای راه از بین برود (به دلیلی که نمی گویم
) چون عمیق بود ریشه دار بود ماندگار شد.
بعدشم برادر هم ماهی ، ما ازین رک گوییها غمی نداریم ، کیف مون می اد. من وقتی می نویسم اینجا نیستم هیچ جا نیستم یه دنیای دیگه رو می بینم پس طبیعیه چیزایی بنویسم که ملموس نباشن و خوشحال می شم که بازخوردها رو بدونم. اینکه چقدر تونستم بقیه رو با خودم همسفر کنم . شما رو که اصلا نتونستم
لواشک فعلا ممنوعه باشه برای بعد که سرفه هاش خوب شد
مرسی که به یادشین ولی حسابتون داره سنگین میشه به فکر باشید
از اینکه وقت می ذارید فوق العاده ممنونم ، همیشه منتظر نقدهای مفیدتون هستم
لطفتون مستدام