گذشته

آشفته شده موی تو آنقدر که کارش
از دست من و آینه و شانه گذشته
عالی بود همتبار خوبم دست مریزاد افرین

دیوانه مرا خواندی و من هیچ نگفتم
از آنچه به روز منِ دیوانه گذشته
.
هرچند حقیقی ست ولی رابطه ی ما
آنقدر عجیب است از افسانه گذشته


به به
واقعن عالی بود
نمی دونم کدوم بیتو انتخاب کنم
همه محشربود جناب کاوه
ماناباشی برادرخوبم

درود گرامی
غزلی ناب و زیباست

درود بر شما


عالی


عالی

لایک

درود بر آقا کاوه ی عزیز
خیلی زیبا و درخور تحسین طبق معول

سلام و عرض ادب جناب احمدزاده ی خیلیییی عزیز
عالیییی بود
مثل همیشه
هر بیت مفهوم خاص خودش را دارد و اصلاً تکرار مکررات نکرده اید.در عین حال تمام ابیات ارتباط عمودی قوی دارند و شعرتان چون رود جاریست.
خیلی از قریحه ی روانتان لذت می برم.
قلمتان"آن"زیبایی را دارد و این بالقوه است و ذاتی،که شکوفایش کرده اید

چشمه ی ذوقتان جوشان

....
سلام و درود جناب احمدزاده عزیز
غزلی بسیار زیبا بود

بژیت

درود بر استاد غزل های ناب
بسیار زیبا سرودید
قلمتان ماندگار
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷

سلام و درود جناب احمد زاده گرانقدر
همانند همیشه غزلی ناب و زیبا و دلچسب سروده اید
احسنت و دستمریزاد ....پاینده باشید و بسرائید به مهر
به لطف و عنایت خدای سبحان

دیوانه مرا خواندی و من هیچ نگفتم
از آنچه به روز منِ دیوانه گذشته

هرچند حقیقی ست ولی رابطه ی ما
آنقدر عجیب است از افسانه گذشته

درود بر شما و قلم بی نظیرتان
در پناه حق

درود کاوه خان
شعرتان قبلا هم گفته ام شیرینی خاصی دارد...بی تعارف به دل می نشیند

احساس زیبا و قلم عاشقانه اتان را دوست دارم...

بابت خلق این غزل ناب به شما تبریک میگویم استاد احمد زاده عزیز

درود بر شما دوست گرامی و ارجمند
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
احسنت بر شعر نابتان

سلام
غزلی دلنشین و زیبا خواندم
احسنت بر احساس و رقص واژگان تان

سلاو ئه حمه د گیان ده‌ستت نه‌ئێشێ هه ر بژیت‌ چاوه که م به‌راستی ماندوو نه‌بی ئاواتم وایه سه کوتوبین یا خووا