يکشنبه ۲ دی
تهرون شعری از ایمان نوش آذری
از دفتر شعرناب نوع شعر ترکیب بند
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ تير ۱۳۹۶ ۱۸:۱۲ شماره ثبت ۵۷۵۳۴
بازدید : ۱۵۹۵ | نظرات : ۱۹
|
آخرین اشعار ناب ایمان نوش آذری
|
سلام.
یا حدود یکسال غیبت دوباره درود دوستان.
وقت سفر ،پایان خوشبختی
از نور رفتم سمت تاریکی
محو تماشای تو بودم که
آخر رسیدش فصل نزدیکی
تکرار نداره این سکانس بانو
تهرونه این کازابلانکا نیست
این جنگ چندم بود، جهانم سوخت
پاریس من دست کدوم نازیس
ایفل بودم بانو کنار تو
بیتو هوای شهر ولی سمیس
تنهام نزار اینجا نرو بانو
تهرونه این کازابلانکا نیست
نه مرد بودن با تو بودم نه
نا مرد با مردم ولت کردن
بودن کنارت ترسناکه هم
مرگه از عشق تو گذر کردن
تنهات نمیذاروم تورو بانو
تهرونه این کازابلانکا نیست
بیزارم از مرز، فاصله ،بیزار
برلین میشه پاریس با دیوار
اینهم بلیطت سهم من از عشق
سهمم رو میدم عشق من اینبار
میشه ته قصه نری بانو
تهرونه این کازابلانکا نیست
ایمان نوش آذری تیر ۹۶
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از بذل توجهتان در مورد قافیه حق با شماست. ولی به علت اینکه در ترانه بیشتربه آوا توجه میشود کمی دراصلاح شعر تنبلی کردم این شعر بر قصه فیلم کازابلاکا گفته شده که کمی زندگی من شبیهش بود. نمی دونم دیده اید یا نه. پاریس و..... بر اساس اون فیلم آورده شده و سکانس آخر وقتبی بوگات بلیط و برگه گذرروبه عشقش و همسر عشقش میده و خودش با قتل سرکرده نازی حتی زندگی عادیش رو هم از دست میده خودش اونقدر اوج داره که پرداخت نمیخواد و کمک زیادی به پایان ترانه من کرده. بازم سپاس از توجهتون | |
|
درود بر شما ممنونم از معرفی این فیلم. حتما نگاه میکنم.فیلمی که شعر بشود دیدن دارد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به شعر ناب خوش برگشتید