سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        عطر یاس ...

        شعری از

        رخ سفید

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۱۸ شماره ثبت ۵۶۳۸۰
          بازدید : ۵۷۳   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رخ سفید

        بس پریشان خاطرم...افسرده ام...آشفته حالم...
         
        کاش می شد از لبانت بوسه گیرم عاشقانه
        با سرانگشتان زنم بر موی کوتاه تو شانه
        باز هم امشب به یادت... ای امید رفته من
        می چکد اشکم ز دیده...قطره قطره...دانه دانه
        بس پریشان خاطرم...افسرده ام...آشفته حالم
        گه نهم سر در بیابان...گاه گیرم راه خانه...
        ...
        عطر یاس تنت...
         
        ز راه لطف به خاکم شبی قدم بگذار
        که عطر یاس تنت... زنده ام دوباره کند
        دلت ز گریه پیوسته ام نگردد نرم
        که آب چشمه اثر کی به سنگ خاره کند...
        ...
        سوختن در شعله هایت خوشتر است ...
         
        آتش تو...آتش جان پرور است
        سوختن در شعله هایت خوشتر است ...
        جانم از تو  در تب و  در تاب  شد
        شمع عمر من ... به پایت آب شد ...
        .........................
        زنبور جفای تو زند بر دل من ریش ...
         
        با من شده مهر تو کم از پیش و جفا بیش
        بیگانه نوازی و کنی جور تو با خویش
        ما غرق غم و درد و تو در ساحل شادی
        تو بی خبر از مایی و ما بی خبر از خویش
        عمرم به سر آمد، همه در حسرت و افسوس
        وای از من و داد از تو و فریاد از این کیش
        هر گنج که باد آورد اندر ره خسرو
        هر سنگ که از بام فتد بر سر درویش
        این امر طبیعی است که خود گم کند از حرص
        هر  گر..سنه گرگی   که فتد در گله میش
        دردا که به زیر از ستم از اوج بیفتد
        گامی اگر آزاده از این بیش نهد پیش
        تا من عسل شعر ز کندو به در آرم
        زنبور جفای تو زند بر دل من ریش ...
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7