يکشنبه ۲ دی
مقتدا نمی بیند شعری از امیرحسین مختاری
از دفتر شعر کلاسیک نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۳۵ شماره ثبت ۵۵۳۵۹
بازدید : ۴۱۳ | نظرات : ۵
|
دفاتر شعر امیرحسین مختاری
آخرین اشعار ناب امیرحسین مختاری
|
دردر این هوای مه آلود و سرد بارانی
که شعر پرسه زده در خیال پنهانی
قسم به اشک، به چشمت که یاد تو آنی
جدا نبوده از این دل،خودت که می دانی-
تمام دار و ندارم دورِ تو می چرخد
درون نقشه ی قلبم هنوز مِیدانی
در امتدادِ جهانم تو را نمی بیند
دلی که از تو خودش را جدا نمی بیند
اقامه بست،ولی مُقتَدا نمی بیند
دلم به غیر تو ای بی وفا،نمی بیند
پرنده ای که جَلد شد همیشه در قفس است
در آسمان که خودش را رها نمی بیند
که آسمان بدل میله های زندان است
که آسمانِ بی تو آسمان تهران است!
یک آسمان غریبی که لنگ باران است
نفس کشیدن در آن شبیه تاوان است!
نه اعتراض ندارم به سرنوشت فقط
بگو جزای کدامین یک از گناهان است؟
اگر ستاره ی دنباله دار من بودی
رفیق و مونسِ حال نزار من بودی
میان مهلکه راه فرار من بودی
میان سوز زمستان بهار من بودی
قسم به عشق ،که چشمت چراغِ راهم بود
اگر شبیه خیالت کنار من بودی
خیال خام نکن،سهمِ آه خواهد شد
دوباره تکیه نکن،کوه کاه خواهد شد
درون چاله نیفتی که چاه خواهد شد
تمام دلخوشی ات یک نگاه خواهد شد
تمام شب که نگاهت به آسمان باشد
دوای دردِ رُخَش قرصِ ماه خواهد شد
#امیرحسین_مختاری
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.