پنجشنبه ۶ دی
طوفانیم شعری از سمیر آبشار (هیمه)
از دفتر غمگوشه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۲:۴۸ شماره ثبت ۵۵۳۲۶
بازدید : ۷۷۴ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر سمیر آبشار (هیمه)
آخرین اشعار ناب سمیر آبشار (هیمه)
|
دوستم حال مرا پرسید...
خرسند شدم چون،
یکنفر حال مرا میپرسید
کوتاه بود سوالش
اما...
یک کتاب جواب بهر سوالش دادم
شوق من از این بود..
اولین نفری بود که حال مرا پرسید...
گفتمش همراه من، یارم...
گویا روشنایی و روز..
راهش نمی افتد ز نزدیکی من
گفتمش شنیدی که میگویند
شب زیبا بود و ستاره از آسمان چیدیم..؟
اینست فرق ستاره چیدن من و آنها
من به خلوت خود در آغوش غمهایم
ز آسمان احساسم...
غصه میچینم
هر لحظه از بیم لشگری بی رحم
دلم را دو دستی به سینه میگیرم
گفتمش یادت هست گفته بودم از خورشید؟
گفتمت چند صباحیست افتاب خود را
به ایوان خانه میبینم؟
وقتی بود آن خورشید
نور به خانه ام جاری بود
سپید بود قلب احساسم
خانه ام میزبان سبد سبد شادی بود
گرچه گفته بود تا ابد میماند
چه کنم که رفت آن طلوع نورانی من
ای رفیق شفیق، من دیشب
باران آسمان ز چشمم بارید
هرچقدر آسمان احساسم بارانیست
دشت سینه ام ولی خوشکسالیست
گفتم اورا در آخر حرف
دوستم خلاصه میگویم
حال من عجیب طوفانیست
گفتم و.
او قصد رفتن داست
گفت گر دیدم آفتابت را
ز احوالت بگویم آیا؟
به سینه ام همه فریاد بود که بگو
ولی نگفتم چیزی
زیر لب زمزمه کردم اینرا
نگفته گر نداند او ز احوالم
ای خدای من
وای بر حالم.....
از:سمیر آبشار
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام خواهرم سپاسگزارم از توجهتان شاد و بهروز باشید | |
|
سلام بزرگوار. متشکرم و سپاسگزارم شاد و بهروز باشید | |
|
سلام خواهرم متشکرم در پناه حق | |
|
سلام بزرگوار. زیبایی در نگاه شماست استادم نقد شما اساتید را به جان میخرم. مانا و بهروز باشید دستبوستان سمیر آبشار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.