چهارشنبه ۷ آذر
هذیان 10 شعری از ژیلاراسخ
از دفتر واژه های تنهایی نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۰ ۱۹:۳۸ شماره ثبت ۵۴۹۶
بازدید : ۸۱۴ | نظرات : ۱۵
|
|
"هذیان 10"
گوش کن لحظه تنــهایـی من
لحظۀ بــی کسی وبیتابــی است
لحظه هایی که دلم بامن تنـها لج کرد
کفش هایم غزلم را کوبید
قافیه های مرا دل خندید
برتن شعر بلندم کفنی پوشانید
رنگ شب رنگ سپیدم گردید
وچه آسان !
خواب تو درتن شب ریختمُ
بودن خود را هذیان!
که جسورانه مرا بوسۀ تلخ،
بر لب تشنهُ وبیتاب زدی
تا نویسم خورشید
و نویسم ماه با من رقصید
وچنین شد آسمان فکرم
سرد و بارانی شد!
مثل باران بهار
گونه هایـم تر شد!
مثل یک برّۀ دوراز مادر
خواب آغوش خدا ،خوابم شد
خواب شاهزادۀ رؤیاهایـم
که زند بوسه به دستان دل
بازهم هذیان شد
شعر تنـهایی من!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.