چه کسی می بیند

چه کسی می بیند

چشم گریان مرا این شبها

خنده ای را که دگر گم شده در این غم ها

چه کسی حال مرا می پرسد

آن زمانی که دلم می شکند

آن غروبی که دلم می گیرد

چه کسی می گوید

که دلم تنگ شده از بر تو

که دلم می شکند از غم تو

چه کسی می بیند

جنگل سوخته قلب مرا

چه کسی می گیرد

دست یخ بسته و لرزان مرا

با خودم می گویم

چه کسی می فهمد

لحظه مرگ مرا

چه کسی مرگ مرا می بیند

کیست بگرید بر من

چه کسی دسته تابوت مرا می گیرد

(احمد حجری)