به لحن عشق

درودها بر شما خانم باباخانی گرامی
غزلی به روز و به کمال خواندم از شما شروع زیبا و جذاب که میل به خواندن را در انسان زنده می کند
بهار ، بوی تو را می دهد تمام تنم
شکفته غنچه ی یادت ،میان پیرهنم
٭٭٭
وپایانی دلپذیر که خواننده با خوانش آخرین بیت به نوعی خشنودی دست پیدا می کند
هنوز منتظرم عاشقانه در بزنی
به لحن عشق بگویی : غریبه نیست... منم!
پیام امید به از در رسیدن معشوق آرامشی دیگر است که پروازی بلند به فرودی زیبا می انجامد
در سراسر شعر احساس و عاطفه دو عنصر غالب بر کلامی خیال انگیز و بی نقص است
در خواست نقد کرده اید جز زیبایی چیز دیگری به چشم من نمی آید
زبان شعر به روز و به دور از پیچیدگیهای بیخود است ابهام ریز که به کنکاش ذهن می آید مطلوب و خوشایند است
موفقییت و سربلندیتان را در بهاری که در راه است آرزومندم
شاد زی

سلام بانوی ارجمند
بسیار بسیار زیباست ناب و ساده و صمیمی چون اجازه نقد دارم با کمال احترام عرض میکنم با ( ذکر خیر در دهن افتادن ) موافق نیستم چون ذکر خیر در یاد ها و خاطره هاست مثلا میتوانستید بفرمایید (ونام ناز تو افتاده است در دهنم) مستحضر هستید که تفاوت معنوی و کار بردی نام ناز و نام نیک از زمین تا آسمان است شعر تان زیباست ودر اوج و کلمات امروزی به نظر من شعر صمیمی تر و ساده تر ودل پذیر تر میکند وبنده با بکار بردن کلمات امروزی بسیار موافقم
موفق باشید نو بهاران مبارک

درودها

و دستمریزاد

سرکار خانم بابا خانی ارجمند !

بسیار عالی و روان و صمیمی

در شروعی بدیع وختام از آن عالی تر

که با زبان صمیم دور از تکلف حرف دل بیان شده

واین سرود غزلی مشحون فرقت و انتظار و عالی احساسی

که بیان شده

وعلاوه اون \"پیله کردن \"که محاوره بود ولی بسیار خوب در

جای خود نشسته وعلاوه پیله کردن به \" خویش ِتن \"هم

د رخود بار ایهامی ظریف و ارزنده ای را در بر داشت مخصوصا

\"خویش ِتنم با تنم در شروع \" ارتباط معنوی داشته

ومضمون را پیچش داده و عالی بود

ودر خور و ارزنده

وشعری در روانی در گفتمان عاشقانه ی واقعی

به ختام خوب می رسید و پایانبخشی هم در کمال صمیمیت

وسادگی که ویژگی این سرایش بود کار خود کرده

و این سرود با سادکی و صمیمییت و روانی وسلاست ودور از

تکلف به بیان نظر پرداخته و در خور و صمیمی و خواندنی
و با تحسین

و ..............................

درود برشما گرامی دوست
به رسم معمول وشیوه مالوف با بضاعت اندک دوتوصیه می کنم :اول اینکه شعر گفتن وشاعری کردن سخت است .دایره وسیع واژگان، خلاقیت وبرانگیختگی احساس می خواهدکه هر سه را شما دارید اما شاعر زنانه بودن و درد های همجنسان را دیدن البته اولی تر.