يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر امیر اصفهانی(دلقک)
آخرین اشعار ناب امیر اصفهانی(دلقک)
|
من با توام ای انکه ترا نام نهادند خدا ای انکه ترا،از سر ناچار زند بنده صدا ای صاحب بخشش،که زگندم نگذشت دانی که زخشم تو،بر ادم چه گذشت گویند همه:خدا نشسته بر مسند حق برخیز و اجازه ده دمی نشیند خود حق در عرش،توخوش میگذرد؟،نوشت باد با اینکه ترا نیست ز بندگان هیچت یاد تا چندبشرمست شود زباده بدبختی تاچند شکنجه اش کنی،کند سرسختی تا کی همه سرگشته تقدیر،زحکمت خسته درمانده و از وحشت دوزخت،زبانها بسته شادی شده رویا،به هر سفره غم بی نانی سوزنده بود اتش اندیشه ،خوشا نادانی کودک ز تولدش پشیمان وجوان درپی مرگ از شاخه سبز اعتقاد ادمی،فروریخته برگ این ”دلقک” بی نشان،خدا، کلامش حق است کافر نشدم،خدای من،فقط دهانم لق است
سلام: علت به هم ریختگی شعرتان نسخه قدیمی مرورگرتان میباشد! لطفا از نسخه جدید گوگل کروم یا فایر فاکس استفاده نمائید. مدیریت تایید
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون بزرگوارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برادربزرگوارم
بسیارزیبا بود مثل همیشه
خوشحالم که بازهم هستید