تو جایت هست در اندیشه من
نوازش کن دل چون شیشه من
بگو شرمنده تر سازی عسل را
تو ای شیرین شکر پیشه من
.......................................
تو هم چون باغ گل های قشنگی
زبالاو فــــــــــــرازت دیده ام من
سخن هم چون عسل در دل نشیند
زشــــــــیرینی نازت دیده ام من.
..........................................
خیالت برگ گل دارد در آغوش
تو تا هستی نمی ترسم اجل را
توشیرین واژه می بافی درهرسطر
گرفتـــــم بوی شیرین عسل را
......................................
کنون بنشسته ام ام در انتظارت
بیا تا زخم سردم را به بینم
دوچشمان تورا آیینه ام کن
که تا رخسار زردم را ببینم
......................................
نشاید باتو هرگز قهر کردن
مگر با باغ گل من کینه دارم
دل لرزان من باشد سرایت
برایت خانه ای در سینه دارم
**************************
خدا داند دلم بسیار تنگ است
برایم زندگانی زرد رنگ است
به جان من به جان نازنینت
درون سینه ام میدان جنگ است
..................................................
تو شیرینی و شیرین تر تویی تو
گل خوش رنگ باغ تر تویی تو
تو مستی ساز عشق و آشنایی
بلورین ساغر خوش بر تویی تو
.........................................................
سراسر باغ رنگینت قشنگ است
کلام گرم و شیرینت قشنگ است
تویی شیرین و شیرین تر نداریم
دوتا چشمان خوش بینت قشنگ است
......................................................
بــده یـــک بوسه گرم وملس را
بسوزان خارو خاشاک هوس را
گلـو گـیرم بــکن بـا بـوسـه داغ
که بـربندی تـو راه این نفس را