سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        باید سرود

        شعری از

        مهدی زاهدی (م مهرپرور)

        از دفتر رهاورد نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵ ۲۱:۲۶ شماره ثبت ۵۴۰۶۶
          بازدید : ۶۸۵   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی زاهدی (م مهرپرور)

         
        به تنهایی کلاغ باید سرود
        به وحشت سقوط
        به سرگردانی باران
        به حرامزادگی چوبه دار
        به قطره قطره اشک مادران
        نباید خاموش بود باید سرود
        به حق هایی که خورده شدند و معده ای که گرسنه ماند
        به مردی که زیر شکنجه از زبان فلج شد و زنی که عشق را در مهریه کشت و بیوه ماند
        به دلی که شکست و منتظر دیه ماند
        به، به گردن گرفتن ها، به آرامشِ روی توالت نشستن ها
        به رازها، نگفتن ها، در عصر حجر شیشه بودن، هردم شکستن ها
        به خرده سنگی توی کفش که ما بودیم
        به رویاهایی که داشتیم و خود برده شاه بودیم
        یوسف که نه، آن چاه کنی که دائم ته چاه بودیم
        شب مشکی سوگوار که منتظر ماه بودیم
        ما یعنی نانی کپک زده، گربه ای  غم دیده
        ما یعنی آه، بغض، رستم بی گرز، عشق بی رز
        ما یعنی تحمل، مرگ، تصور، مرگ، تأمل، مرگ؛ آرامش مرغ قفسی در کفن
        به قطره قطره اشک مادرم سر جانماز
        نباید ایستاد، باید ادامه داد
        شعر سکوت نیست، نباید خاموش بود باید سرود
        پ.ن
        شعر دکّان صعودتان نیست
        لطفا نقد کنید درودها شاعر نمی کنند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۰۶:۰۳
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود
        بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        استاداسدزاده هم توضیحات خوبی دادن
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۰۷:۲۵
        درود گرامی
        زیبا و مبین مشکلات جامعه خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۰۳:۴۷
        دوست عزیز سلام خندانک

        در شاعری دو مرحله داریم:
        ۱- ببین کی شعر را میگوید؟
        ۲- ببین چه شعری!

        همه از مرحله ی اول شروع میکنند تا به فرم و زبان خاص خود برسند.
        در این مرحله جدا از آموختن و طبع آزمایی مدام، شاعر باید خود را بشناساند
        شناساندن خود هم در مجازی به این صورت است که به اشعار دیگران سر بزنید و بخوانید و نظرتان را بگویید که شما اصلا این کار را نمیکنید!
        پس طبعا علاوه بر اینکه شناسایی نمیشوید، جز معدودی کسی نخواهد خواندتان.
        مرحله ی دوم مختص زمانیست که شاعر به بلوغ کامل شعری دست یافته باشد که دیگر نامش مهم نیست و حتی بدون ذکر نام، شعر دست به دست پخش خواهد شد.

        از این بحث بگذریم و در مورد سروده تان:
        رگه های پست مدرنی غلیظی در سروده تان هست (منظورم سبک کلامی امثال مهدی موسوی و ... است) که فعلا درست و حسابی برای مردم جا نیافتاده این نگرش و نوع بیان. البته من خود خیلی دوست دارم بینش پست مدرن را در ادبیات و طرفدارش هستم.
        شعرتان آهنگ بسیار یکدست و زیبایی دارد که ظن موزون بودنش را برمی انگیزد.
        شعر امروز، شعر توصیفی نیست بلکه شعر تصویریست. یعنی به جای توضیح باید تصویر سازی کرد با کلمات تا مخاطب خودش از تصویر مذکور برداشت کند. هر چه این تصاویر در محورهای افقی و عمودی شعرتان، با هم هماهنگتر باشند، مسلما دلنشین و گویاتر خواهد بود سروده.
        و نهایتا بحث حوصله ی مخاطبست. هر چقدر با کلمات کمتری و ایجاز بیشتری بسرایید، علاوه بر اینکه نشانه ای از هنر والایتان خوهد بود، شعرتان بیشتر خوانده خواهد شد.
        به امید خدا اگر استقبال کردید و فرصتی دست داد باز هم در خدمتتان خواهم بود با مباحث بعدی ...

        بخت یار خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۰۷:۵۵
        فراموشم شد بگویم که این سروده تان بسیار به دلم نشست خندانک

        در کانال تلگرام سایت قرار میدهم
        ارسال پاسخ
        مهدی زاهدی (م مهرپرور)
        مهدی زاهدی (م مهرپرور)
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۱۷:۳۹
        سپاس از شما
        ارسال پاسخ
        قاسم ساروی
        قاسم ساروی
        دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵ ۰۱:۰۴
        خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۱۷:۵۳
        سلام و ادای احترام
        نوشته آرمین اسدزاد بسیار خوب است و هر چند کلی اما نکات اساسی را اشاره کرده است.اما بنده به صورت کلی نکاتی را عرض می کنم.هر چند به پانوشت شعر و شعاری نوشته اید را مخالفم و بهتر است به نظر بنده از رویه مثبت نسبت به مخاطب نگاه کنید و هم اگر چنین توقعی دارید و می خواهید اندیشه خود را مثمر ثمر بگردانید و مهر و عطوفت را ارائه دهید شاید اولین گامش احترام شما به مخاطب است در بازدید از اندیشه هایش و شعرهایش و فقط توقع دیده شدن بدون دیدن دیگران خط بطلانی بر شعر و اندیشه های پشت سر آن است اما چون به فضای فکری شما آشنا نیستم و کمبود وقت مستقیم نکات اساسی که به شعر شما ضربه زده را می نویسم صرفا پیرو نقد آرمین نه توقع شما....

        قرار نیست که ما در شعر همه چیز را بگوییم . قرار نیست که حرف دلمان را کامل بیاوریم . یک چیزهایی باید به شعر علاوه شود و یک چیزهایی باید از شعرکاسته شود . وقتی شعر می نویسید نباید توجه کنید که شعر ما فهمیده می شود یا نه . من اعتقاد مطلق دارم که هر نوع شعري باید نوشته شود . خیلی ها می خواهند دست خواننده را بگیرند و به همه جا ببرند. خواننده گم نشده بلکه این شاعر است که سردرگم است . شاعر باید خودش را در متن پیدا بکند بنابراین باید از پس خودش بربیاید . اگر بتواند و موفق شود خودش را تفهیم بکند ، خواننده همه چیز را دریافت می کند .مثل این مثال زیر.....

        چه کرم هاي حقیري
        که کهکشان سیب را
        به تباهی کشانده است.

        سه سطر بالا از شمس لنگرودی است در کتاب قصیده لبخند چاک چاک در همان شعر بارها گفته سیب درخشان و مریم تابان. اما در همین برخورد استعاري نشان می دهد چقدر این سیب درخشان است. شما باید خیلی تمرکز کنید روي سیب قرمزي که دون دون دارد تا آن را به شکل یک کهکشان ببینید و بعد بگویید و در این تصویر ما یک بیان استعاري داریم لذا وقتی شما می گویید دختر زیبا به نظر من ممکن است زیبا نباشد. این تعریف شما یک کشف نیست بلکه یک بیان نسبی است. براي همین ما در شعر از صفت استفاده نمی کنیم و نباید هم استفاده کنیم چون هرجا که شما توصیف کنید دارید در حقیقت توضیح می دهید . کار شعر توضیح نیست. کار شعر مهم و تازه، اکران دادن آن چه اتفاق افتاده یا قرار است در متن شعر اتفاق بیفتد ، می باشد .

        شعر هم سلیقه اي است. شما چه شعر را پر کنید چه جاي خالی بگذارید و سطر بلند یا کوتاه داشته باشید،مثل چیدمان خانه است و معماري داخلی دارد. شعر باید معماري داخلی داشته باشد و این معماري ارتباط مستقیمی دارد با دانش شما نسبت به زبان فارسی. چقدر با واژه ها آشنایی دارید و از پتانسیل معنایی و موسیقایی واژه ها در شعرتان استفاده می کنید. لحن شعر مهرپرور بد نیست اما سعی می کند تصاویرش خطی باشند.
        شما باید شعر را به سمت دیگري ببرید. به سمتی ببرید که خیلی ها تجربه دارند مثلا در شعر کلاسیک شما وسط شعر حافظ لیلی و مجنونی را می بینید یا در شعر مولوي چنین تمثیل هایی می آید . در شعر مدرن این تمثیل ها عوض شده اند و ما قرار نیست چیزي را توضیح دهیم. یک اشاره می کنیم و خواننده بقیه را سپید خوانی می کند.

        به عنوان مثال .....

        شب مشکی سوگوار که منتظر ماه بودیم
        ما یعنی نانی کپک زده، گربه ای غم دیده
        ما یعنی آه، بغض، رستم بی گرز، عشق بی رز
        ما یعنی تحمل، مرگ، تصور، مرگ، تأمل، مرگ؛ آرامش مرغ قفسی در کفن

        شب مشکی!....وقتی می گویید شب مخاطب خودش می داند شب سیاه است و مشکی و تاریک.آیا ما شب سفید هم داریم!؟
        شب اگر نماد ظلم و خفقان باشد و منتظر ناجی یا همان ماه بودید که اینها همه در ذهن خود شاعر است و خواننده تصویر عینی از آن ندارد زیرا هر دال در شعر به یک مدلول در جهان خارج به عنوان مصداق داشته باشد ....با یک ارتباط با استفاده از این به جای آن.....نه این در کنار آن!!!

        ما یعنی نانی کپک زده، گربه ای غم دیده

        حالا این سطر بد نبود و هر چند ساده است اما تصویرهای عینی خوبی با دال های عبور کرده از سطح کلیشه با ساختن فرم هندسی تخیل در فضای ذهن مخاطب است....و الی آخر.....

        شما از قوه پتانسیل خوبی در فضا سازی در سطر برخوردارید که سطرها در نهایت تشکیل یک اپیزود مستقل می دهند البته با شرط ارتباط معنایی با موتیف مقید شعر داشتن که این تصاویر خیال نامیده می شوند و خیال یعنی یک پاره تصویر و از موتیف های آزاد ساخته می شود و تخیل یعنی تفکر و موضوع اصلی شعر یا همان موتیف مقید شعر و اگر بین سطرها و اپیزودها ارتباط معنایی و تصویری نباشد و در لحن شعر لحن گردانی مداوم باشد ((حتی تعداد مصوت های کوتاه یا بلند باید از 4 تا کمتر باشد در یک سطر و الی هارمونی و تم موزیکال شعر به هم می ریزد))منطق زبانی از بین می رود و آن شعر فاقد ساختار و فرم زبانی و معنایی خواهد بود و سرعت سطر و....به هم می ریزد و یمین و یسار می رود شعر.
        موضوعات تکراری در شعر هم زیاد است
        مثل به وحشت سقوط
        به سرگردانی باران
        ما یعنی آه، بغض، رستم بی گرز، عشق بی رز.....و.....

        اما پتانسیل بالای فکری تان خوب است و اینکه با اندیشه سعی می کنید شعر بگویید اما کمی تجربه و عدم مطالعه و نخواندن شعر بزرگان و عدم مطالعه تئوری های شعری مورد توافق همگان شاید از اجرای خوب اندیشه تان کاسته باشد اما فقط سه شعر آخرتان را مروری داشتم و بهرحال همیشه به یاد داشته باشید این همه که نوشتم را فقط با این لحن می نویسم که بهتر است اینطور باشد نه اینکه باید اینطور باشد بخوانید......
        خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۲۲:۰۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قاسم ساروی
        قاسم ساروی
        دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵ ۰۱:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵ ۰۸:۵۰
        درودها استاد غلامی گرامی خندانک خندانک

        بسیاررر عالی. من که خیلی استفاده کردم. نقدهایتان
        کلاس درس بزرگیست برای همچون منی که می خواهم بیاموزم سپاس از وقتی که برای نقد شعر ها می گذارید. خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی زاهدی (م مهرپرور)
        مهدی زاهدی (م مهرپرور)
        دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵ ۱۹:۲۸
        سلام
        نقد شما و اقای اسد زاده را با دقت، چند بار خواندم از شما و آقای اسد زاده ممنونم
        امیدوارم بتوانم به نکاتی که گفتید عمل کنم و مطالعه خود را در مبحث شعر بیشتر و بیشتر کنم
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۰۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        قاسم ساروی
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۲۳:۰۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵ ۰۵:۴۹
        در این زمانه ی غلط
        تمام عاشقانه ها کبود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و درود به عزیز فرزانه
        زیباااااااااا و موثر
        در پناه حق خندانک خندانک خندانک
        کماکان موفق و منصور باشید و بسراید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        يکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۳۰
        شعر سکوت نیست، نباید خاموش بود باید سرود

        درودها گرامی شاعر خندانک خندانک
        از خواندن شعرتان لذت بردم یک شعر اعتراضی و تا حدودی پست مدرن البته بعضی از جاها تکرار مکررات بود ولی در کل زیبا سرودید اندیشه قلمتان همیشه سبز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5