سلام و عرض ادب محضرتان استاد گرانقدرم حضرت شیخی مهر آبادی ارجمند
سپاسگزارم از حضور همیشه سبز تان
همواره از محضر شما استادم بهره ها برده ام
نکات جالب و قابل توجهی را متذکر و راهنمایی می فرمایید
اما برای تنویر ذهن و رفع ابهام جسارتا توضیحاتی عرض می کنم نه به عنوان دفاع از سیاهه هایم ، بلکه اظهار آنچه که در ذهنم بود و به قلم جاری شد.
در مصرع چهارم همانطور که اشاره فرمودید :
پیش صاحبدل نزن بی حوصله زنهار حرف
توصیه می شود وقتی بی حوصله هستی و حال مصاحبت نداری برای جلو گیری از ترک ادبی در محضر صاحبدل ، مبدا حرف بزنی ! زبان در کام بکش و صحبت نکن .
معنی آزادگی آسان نمی آید به دست
" آزادگی " وقتی معنا و مفهوم پیدا می کند که در اجتماع و جامعه نمود عینی بیابد . صرف وجود واژه ی " آزادگی " در لای کتاب ها و در درون انسان ها که در حد یک ایده ال و آرمان دست نیافتنی باشد ، چه دردی را دوا می کند ؟!
وقتی قیود بردگی و بندگی غیر خدا با بر چیده شدن دستگاه ظلمه ی مستبد و طاغی ، مرتفع شد و از بین رفت ، میتوان گفت که آزادگی معنا پیدا کرده و نمود عینی یافته است .
اصلا قصد حسارت در محضرتان را ندارم شاید توضیحاتم ناکافی یا اشتباه باشد اما منظورم را تا حدودی توضیح دادم
از حسن نظر شما استاد بزرگوارم خیلی سپاسگزارم
زنده باشید به مهر
درود بر شما