بسته ی فرهنگ ..

زحمت ما را کند کم ، هر که قدرش کمتر ست
ما از این افراد بی مقدار فارغ گشته ایم


درودهااااااااا
بسیاربسیارزیبا بود
احسنت

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و دلنشین بود

درودوعرض ادب استادبزرگوارم
...........................................................

سلام جناب استاد
خدمت دکتر عزیز و بزرگوار استاد مهدی پور باید همیشه ارادت داشت بی تعارف
شعرهایتان را تا در فراغت نباشم نمی خوانم...خب اشعار شما و چند تن از دوستان دیگر ارزشمند هستند و آموزنده و فکر می کنم که نباید به سراغ اندیشه های ناب رفت مگر آنکه با توجه کامل و بی تعارف و تعریف عرض می کنم جناب استاد....

سلام و درود بر شما جناب مهدی پور گرامی
زیبا سرودید
قلمت سبز و نویسا

درودها
بسیار عالی
بهره بردم
دستمریزاد و احسنت

در کانال تلگرام سایت قرار میدهم

با سلام استاد عزیز بسیار عالی

درود جناب مهدی پور شاعر گرانقدر
چه غزلهایی میسرایید
به دل مینشیند هر بیت
زنده باشید بهعشق

شاعر فرزانه
لذت بردم
زیباست
متشکرم برای خلق این اثر ارزشمند
سلام

درودها
بسته ی فرهنگ معنا را   به یغما می برند
پس نگو  از فتنه ی  اشرار  فارغ گشته ایم
همیشه از همراهی با سروده های شما لذت میبرم اینقدر زیبا هستند که چند بار میتوان خواندو سیر نشد

سلام استادعزیزو بزرگوار


بهره مند شدم .


موفق باشید

درود بر استاد بزرگوار
غزلهای زیبای شما راهنمای بسیار ی از شاعران برای سرودن شعر است . بر شما درود می فرستم و خیلی دوست دارم بیشتر از شعرتان بنویسم ولی هنوز شاگردی بیش نیستم و فرصت هم به شتاب می گذرد زیاد زمان ندارم در سایت باشم امیدوارم همیشه بسرایید و ما را بهره مند سازید.
پاینده باشید

جناب آقای مهدی پورعزیز، سلام علیکم.
...........................................................
ما برادررا، به دستِ خود، به چاه انداختیم
زین سبب ازگرمیِ بازار، فارغ گشته ایم
..............................................................
زیباست بزرگوار......خیلی هم....
تشبیهِ (بالاوپستِ روزگار)هم...به (شمشیرِ ناهموار)، عالی ست....
ازمختصّاتِ شعرِ خوب ،...مهمتراینَ ست که خواننده را، به (تفّکر) وادارد.
ودراین غزل.......این اندیشه به خوبی دیده می شود....ولی بازهم به عنوانِ (صیغه ی فضولی) ،یک پیشنهاد...این بیت...
سهمِ ماراباغبان، ازجانبِ خود می دهد
درگلستان ازگزندِ خار، فارغ گشته ایم
جایش باید درانتها باشد...به عنوانِ نتیجه ی نهایی.........(توّکل....).
..................................................................
ماطبیبِ دردِ خویشیم و، به تسکینِ خودیم
شکرِ لِلَّه، کز تنِ بیمار،فارغ گشته ایم....
............................................................
دستمریزاد بزرگوار...

درود بر جناب دکتر عزیز و بزرگوار
از شعر ناب و اندیشه ی ناب تر تان استفاده ها می برم، همیشه
و امید که از امثال شما بزرگان بیاموزم

سلام وعرض ادب

حقیقتا بسیار عالی ............به نظرم یکی از بهترین شعرهایتان بود که خواندم
شعری که همه چیزش در خدمت محتوا است .... خوب است وارزش خواندن را دارد.............با ردیف بلندی که انتخاب کرده اید ..بار معنایی را زیاد کرده اید

هرچند اگر ردیف بلند باشید محتوا جور کردنش سخت است..اما شما به خوبی از پسش بر امده اید...

ما برادر را ، به دست خود به چاه انداختیم
زین سبب از گرمی بازار فارغ گشته ایم

در مورد تلمیح(( استاد جاذب)) توضیحات خوبی داده اند...امیدوارم انجا مطالعه بفرمایید...........منظور به همین بیت است که
شاعر برای جا انداختن هر چه بهتر مطلب از تلمیح استفاده میکند
واشاره ی(( بازار ))در مصرع دوم اصل مطلب است

ارتباط طولی ابیات هم با توجه به عنوان سروده خوب رعایت شده است
واین نشان دهنده ی تسلط کامل در بیان است
دست مریزاد بزرگوار ./

سلام جناب دکتر مهدی پور عزیز
عالی بود و حرف دار و هدف دار

لذت بردم
درودتان

درود بر استاد مهدی پور ارجمند

سرودن و نوشتن با خرد و آگاهی کار هر کسی نیست.
هر کی اشعار شما رو بخونه بدون شک این حرف منو تایید میکنه
که شعر شما از روی آگاهی و بینش عمیق نسبت به مسائل و مشکلات نوشته می شود

شعر شما و اندیشه ی شما زیباست

سلام بزرگوار
به به مثل هميشه پر معنا و پر مفهوم

سلام شاعر
شعرتان و اعتراضی که در سطر سطر شعر به آن اشاره کرده اید قابل ستایش است .
به امید موفقیت .....

سلام و عرض احترام ...حضرت مهرم.. >

به به.........................چقدر زیبا ...خیال انگیز .. >
پر معنی و متفاوت ....جذاب.. >
زبان شعری شما همیشه.....طنازانه و زیبا .. در خور تحسین هستش... >
شعرتان .................زیبا.. >
دل مهربانتان.......................همیشه بهاری... >

تقدیمت با مهر.... >

هوا ابریست...
با چمدانی پر از بغض..
شهر چشمانت را
ترک می گویم...
می روم......

بهارک دختر پاییز...سروده شده در محفل بداهه سرایی.. >

سلام
هزاران درود

با سلام
بسیار زیبا و دلنشین

ما شکست خوردیم
در آسانسوری که پایین می رفت
خوابِ رقصیدن بر بامِ آسمان خراش می دیدیم
وَ رؤیاهای ما
با پوکه ی سیگارهایمان
زیرِ میزهای تحریرلگدمال می شدند.
آن قدر به جلدِ مفتش خزیدیم
که چرکنویسِ سروده هامان
از نسخه ی نهایی شان شاعرانه تر شدند
وَ ندانستیم که زخم
با پنهان کردنِ چرک
درمان نمی شود.
یغما گلرویی


درودها استاد عزیزم
بسیارررررر زیبا قلم زدید
چقدر خوش حالم که قلم توانمدتان را می خوانم
همیشه باشید همیشه بسرایید به مهر مهربانترین