يکشنبه ۴ آذر
عمو زنجیرباف (4) شعری از محمود خرمی فرد
از دفتر عمو زنجیر باف نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۹:۵۹ شماره ثبت ۵۳۵۹۴
بازدید : ۶۴۱ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب محمود خرمی فرد
|
عمو زنجیرباف !
از روزگارت بگو
از روزای سختی
از کار و بارت بگو
دست و بالت بازه ؟
خرجتو درمیاری ؟
با خیال راحت
سر رو بالش میذاری ؟
نخودچی کشمشا
گرون شدن حالا
قیمت همه چی
هر روز میره بالا
جای شکرش باقی ...
یارانه میدن به ما
سه تا قرص نونه
روزانه میدن به ما
فلَه میدوشن و
پیمانه میدن به ما
واسه زنده بودن
پروانه میدن به ما
عمو زنجیرباف !
حال و هوا رو ببین
چشماتو بازکن
احوال ما رو ببین
وقتی تشنه بودیم
فقط سراب دیدیم
قُل قُلای رودُ
شبا به خواب دیدیم
اول چِل چِلی
از زندگی سیریم
سر و ریشا سفید
از جوونی پیریم
اعتیاد و افیون
سایهَ ش فراگیر شد
مثل نقل و نبات
یکهو سرازیر شد
بچه های دیروز
جوون شدن حالا
خیلیشون خمارن
میگن بساز مارا
عمو زنجیرباف !
دست از لجاجت بکش
ما غلط میکنیم
تو هم خجالت بکش
نکنه یه وقتی
هوا برت داشته
ازما بهترونی ،
زیرِ سرت داشته
ماخیال می کردیم
از پشت کوها میای
سوار یه چا رپا
با طبل و سُرنا میای
ردِّتُ میزنیم
تو دنیای مجازی
چهره ی جدیدی
حتی اگه بسازی
عمو زنجیر باف !
کُرک و پرت ریخته
هرچی رشته بودی
دور و برت ریخته
چندتا عکس کهنه
به دیوار آویخته
تلخ وشیرین همه
با هم درآمیخته
کجا بودی عمو ... ؟
هواش بهت ساخته
خوش به حالت شده
خدا برات ساخته
ظاهرقدیمیت
یه کم جدیدتر شده
کمرت خمیده
موهات سفیدترشده
ما جوون می شدیم
هرچی تو پیرتر شدی
ما بزرگ میدیدم ؟
یا تو کوچیکتر شدی
عموزنجیر باف !
یه کم جلوتر بیا
شبا از دور میاد
صدای گرگ سیا
هر روز از روز پیش
دارن زیادتر میشن
بره ها رو خوردن
خوشحال و شادتر میشن
چشم سفیدن همه
نگاها خاکستری
هرکدوم یه گوشه
نشسته بر مصدری
خوش به حالمون شد
ما هنوزم زنده ایم
با همین دلخوشی
یه عمریه مرده ایم
عمو زنجیرباف !
قصه مو گفتم برات
وصله پینه کردم
همه رو دوختم برات
ای بابا ! نگاه کن
میگم عجب کاریه !
حرفِ حق آخرش
یه جور گرفتاریه
یکی میگه بَده
یکی میگه عالیه
این وسط همیشه
دستای ما خالیه ...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.