نوش دارو

درود بر شما

درود استاد باصرعزیز
بسیارزیباست

درود گرامی
جالب و زیباست

درود استاد ارجمند. زیباست... احسنت به شما

زیبا بود

سلام
درودها بر شما

درود بر شما
زیباست

درودبرباصر بصیر
دوست خوبم خوشحالم از زیارت شما

درود بر شما استاد گرانقدر
زیباست

درودها بر شما

جناب آقای رمزی عزیز، سلام علیکم.
............................................................
انان که رسمِ طریقتِ خودرا، به دلیلی شکسته اند
دانند که درصفوفِ ابرهه، جنگ وجدل بس است
....................................................................
شما همیشه زیبا می سرایید و....عرض کرده ام خدمتتان که همیشه مضمونی زیبا برای سرایش دارید........وبدونِ شک این همه نظراتِ دوستان که:(...زیباست...جالب است...درودها ...استادگرانقدر.....احسنت....و و و و)...
بجاست ......ولیب زرگوار...گاهی به دلایلی شاید، نمی شود آن طورکه باید....
دیشب مشغولِ نوشتن بودم درموردِ غزلتان که، مهمان رسیدو...مجبورشدم...رها کنم......وامّا.......(نقدها ونظرهایتان برایم بسیار مفید وسازنده است).......مرا دوباره به نوشتن واداشت به همین امید که...شاید...بی تأثیرنباشد، که اگرجزین است....پیشاپیش عذرخواهی می کنم.......
درموردِ بیتِ اول......حرفی نیست الاّ اینکه:باتوجه به معنای نوشدارو(بی مرگی......حیات بخش.....داروی مؤثّر.....ووو)حقیقتاً ازهمان ابتدای افرینشِ ما......ومطابقِ با جهان بینی اسلامی...ودیگرادیان....که برای انسان....(فنا ونابودی نیست).....نوشدارویی بوده از(ازل)..که خود می تواند یکی ازالطافِ الهی باشد....واماّ.....(وِی) ...درابتدای مصرعِ دوم....اگر به معنای (وَ اِی) باشد...که کمتربه این شکل استفاده می شود.......دراینجا کاربردی ندارد ....واگر(وِی) به معنای (او)باشد....بازهم جایش اینجا نیست......
(مادرورای تو جان را......)...
عزیزِ من، با توجه به معنای (ورا)......(عقب....بعد......درپس....پشت......به جُز..........) شاید بهترباشد که بفرمایید (ما ازبرای توجان را..........)و...
بازهم با توجهّ به معنای (رند).....این چه حکمی ست که به مافرمان می دهد برای (رندان)....(فسانه سرایی) کنیم........؟....ببخشید شاید هم اِشکال ازدرکِ حقیرباشد )........
وکناراین مسائلی که عرض کردم(والبته خیلی خلاصه ترازدیشب است)....مشکلِ (وزن) و.....عدولِ از(آهنگ) راهم اضافه بفرمایید دربعضی مصارع........
خیلی خوشحال می شوم که بعضی ازهموندان...مثلِ شما، علاوه براینکه ...(گزینه ی نقدشان) بازاست.....چنین تقاضایی هم دارند....این نشانه ی بزرگواری.......شماست...واینکه بارها ثابت کرده ایدکه:....به دنبالِ آموختنِ بیشترید درعینِ اینکه خود....واقفید.....(بی نیازی) از(نقد).....کِبراست و....خودرا،تافته ی جدابافته دانستن......که متأسفانه بعضی ازماها، گرفتاریم......وبه هیچ عنوان ....نمی پذیریم...نظراتِ مخالف را....(با اینکه مثلاًگزینه ی نقدرابازگذاشته ایم)....وجُز...به تعریف وتمجید...اکتفا نخواهیم کرد....اگرهم کسی چیزی بگوید وبنویسد....یا جواب نمی دهیم(که به نوعی بی احترامی) ست به (نقّاد)...ویااینکه انچنان جوابی خواهیم داد ...که بنده ی خداراپشیمان خواهیم کرد ازابرازِ نظرش.......ویابه شکلِ (عذرِ بدترازگناه).....دلایلی می اوریم که درقوطیِ هیچ عطّاری پیدانمی شود....چون توجّه نکرده ایم که:(وَلَا تَمشِ فِی الاَرضِ مَرَحَا.....) و...انسانِ اهلِ منطق...هیچگاه ازاموختن بی نیازنمی شود.....
بگذریم دوستِ عزیز.....بنده هم ممکن است دررابطه باغزلتان....اشتباهاتی داشته باشم.....عذرخواهی می کنم ....وتقاضا دارم بربنده ببخشید.موفق باشید انشاءا......

به به
زیبا قلم زدید
مستدام باشید