ناسپاس

خدایا...

میخواهم با تو سخن بگویم

لحظه ای ... فقط دمی... گوش کن !

خسته ام از این زندگی

می خواهم بمیرم!

روزهای زندگی ام همه یکسانند و هر شب

دعایم به درگاه تو اینست

" خدایا

نمی خواهم بیشتر بمانم"

و هر صبح دوباره زنده میشوم و

آغاز میکنم

روزی را که نمیخواهم !

.

.

.

امشب دوباره میخواهم بخوابم

همان دعای همیشگی ..

خودت را به آن راه نزن

می دانم که میدانی

تمام رنجهایم را

پس چرا...!؟

---------------

اگر مستجاب شد دعایم

مرا آسوده بگذارید

مرا آسوده بسپارید

به خاک

به آن همدم همیشگی و مونس تنهایم

خاک...

قدرم را بهتر از این دنیای لعنتی میداند

و مرا

برای همیشه در آغوش میگیرد و

دیگر به شما باز نمیگرداند

روحم را...

در آن گودال تاریک تنهایی

تنهایم ولی...

من گریه میکنم اشک میریزم...

نه تو گریه نکن

البته اگر اشکی برایت مانده!...