دوشنبه ۳ دی
چه میخواهیم...؟ شعری از زهرا وفائی
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۰ ۱۶:۰۸ شماره ثبت ۵۳۳۸
بازدید : ۱۱۳۸ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب زهرا وفائی
|
نمی دانم چه می خواهیم.... خدایا؟
به دنبال چه می گردیم؟ا بار الها؟
شب وروز...روز وشب...
از چه می جوییم؟
از پی کی... روانیم؟خدایا!
گمانم،می گریزیم
شاید می گریزیم...از مردمانی....
از کدام مردم؟؟
از آن مردم که با ما،به ظاهر همدمند،یکرنگ ویکدل
مهربان،زیبا ،لطیف ودل رحم هستند
با صداقت..با خلوص همرنگ هستند
ولی وای ز باطن،...دلی پر زکینه....،بغض دارند
حقیرند...خود بدانند که حقیرند!
به حقارت وحماقت اصرار دارند!
شاید می گریزیم از حماقتها...حقارتها
شاید خسته می گریزیم،از معصیتها از گناهها
خدایا...نجابتها کجایند؟
حیا وشرم...مهربانی ها کجایند؟
حرمت ..دلیری...شجاعتها کجایند؟
یگانه ،...زیر آسمان مه گرفته!!ابری...خسته...دل گرفته
شرم زما... نه!!شرم ز تو..... کجا رفت؟!
به رویمان چون ستاره می در خشند
ولی در خلوت خویش...با هم کیشان...نشستند
دل ما را چه راحت می شکستند
دل ما را چه راحت می شکستند!
غافلند.... ،آخر زمان ،چه نزدیک است وزیبا
ندانند با غفلت ...حقارت...
آن پل آخر چه راحت
بر خود شکستند
آن پل آخر چه راحت بر خود شکستند!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.