يکشنبه ۲ دی
چهره نما شعری از حلیم نژند
از دفتر رنگ شکست نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ ۲۱:۳۱ شماره ثبت ۵۳۱۳۹
بازدید : ۵۲۶ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب حلیم نژند
|
چهره نما
امروز دیدم باز همان را که دل من خواسته بود
آنچنان مغرور خود بود آنچنان آراسته بود
رنگ او رنگ رمان بود ارزشش به نقد جان بود
ها حقیقت که چنان بود از توانم کاسته بود
سرخ پیراهن به تن داشت گل به دامن یک چمن داشت
بوی چون مشک ختن داشت رنگین و پیراسته بود
گویی آدم نیست چنین ناب چون در دریا کمیاب
مست وخندان سان شراب ها یقین شایسته بود
رفتارش رفتار دل دل زبانش شیرین چو بلبل
چادر سر زرد و گل گل سنگین و آهسته بود
همه حیران او بودند غرق چشمان او بودند
مونث جان او بودند از بس که دانسته بود
آن زمان تــنم بلرزید وقتی بــــــاغ حسن او دید
زین سوال" نژند" برنجید او به کی وابسـته بود؟
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود