سلام برتمام دوستان واستادان عزیزی که شعرم رو
قابل نقدونظر دونستن وحاضرشدن درصفحه ی شعرم
همان طور که درجواب استاد سلیمی بنی گفتم این شعرم رو بااکراه بسیار درسایت قراردادم چون باوجوداینکه کاملن جوششی بوداما معتقدبودم خودم که شعرچندان خوبی ازکاردرنیومده ویاشایدبه دلیل قافیه ی سختی که داشت حس می کردم اونجور که باید ازپسش برنیومدم
یادش به خیراوایلی که شعرروبه صورت رسمی شروع کردم به انجمن شعرشهرمون می رفتم واشعارم رو اونجا اساتیدم زیر تیغ نقد وجراحی می بردن بیشتروقتها چون اساتیدم سخت گیربودم خیلی می ترسیدم بعضی ازاشعارم رو رو کنم اما استاد بزرگوارم آقای صابری که ازشاعران خوب کشورمون بودند بهم حرفی گفت که ازاون موقع دیگه زیاد هراسی ندارم ازنقد اشعارم ایشون به من گفتن همیشهخ اون شعری رو که اتفاقن خودشاعر نمی پسنده وشک داره که مخاطب خوشش میاد بیشترازهمیشه مورد قبول واقع میشه وامکان داره بهترین شعرباشه ودراین شعرم هم همین اتفاق افتاد وهمش می ترسیدم که نتونم ازپسش بربیام وایراداتش زیادشه وخجالت بکشم اما خداروشکر که علی رغم مشکلات خیلی ریزی که درشعرم بودموردتوجه قرارگرفت
دوباره شعرم رو ویرایش کردم واون دونکته ای رو که گوشزد کردن اعمال کردم در شعرم
ای که اهلی شده ی دست توهستم دیریست
فارق ازهرکس وپیوست توهستم دیریست
آخرش درتب این فاصله ها می سوزم
ای که دلداده ی دربست تو هستم دیریست
تلخ وتنها شده ام جام غزل لبریزاست
بی می ومیکده هم مست توهستم دیریست
دخترساده ی اشعارمرا تابی نیست
بنده ی عشقم وپابست توهستم دیریست
یک نظرسمت دل خسته کنی مارابس
ای که اهلی شده ی دست توهستم دیریست!
دربیت اول مصراع دوم گفتن که کلمه ی خسته زیادخوب ننشسته ومن به جاش ارکلمه ی فارق که به معنای جدایی است استفاده کردم
در بیت دوم هم جام غزل لبریزاست شد به به جای جام غزلهایم پرکه جمله کامل شه
ودر بیت اخرهم ی نکره حذف شد ازپایان کلمه ی دل
بازهم متشکرم ازهمه ی اساتید عزیزم بویژه استاد سلیمی بنی که دست به نقدشدند