تسبيح خداوند را می توان:
در وزن آهنگ كبوتران؛
كه با تكرارِ حجم صدای خود،
نغمهی «بغ» میگويند؛
و خدای را می جويند،
دريافت!
تسبيح خداوند را می توان:
در حق حقِ مرغ حق؛
در هوهوی باد؛
و در سرور سرو آزاد،
پیدا نمود!
تسبيح خداوند را می توان:
در صدای بی صدای درختان؛
كه با سبزی تمام،
سرها به آسمان افراشته؛
و دست ها به دعا برداشتهاند؛
و در گوش باد نجوا مینمایند؛
به فریاد تمام شنید!
تسبيح خداوند را می توان:
در سجود پيوستهی هر رود،
كه روز تا روز،
دشت به دشت،
مسيرها را با سينه می رود؛
و در صدای لرزشِ بلندآبشاری؛
که به کرنش تمام،
سر به زیر می آرد،
ديد و شنيد!
تسبيح خداوند را می توان حتّی:
در صدای غرّش ابرهای سياه،
احساس نمود!
آسمان؛
زمين؛
و هر آن چیزی؛
که نشانی از وجود دارد،
در تسبيح سبزِ بی كرانهی عشق جاری است؛
پس تو ای انسان!
چرا نسیان؟
چرا در ستايش ايمان،
زبانِ جان به وصف نگشايی؛
و خدايت را،
با نهايتِ ارادت،
عبادت ننمايی؟!
منبع:
کتاب راز و نیاز، زهرا حکیمی بافقی، اصفهان: نشر شهید فهمیده، 1392.
درودبانوی عزیزم
زیبا وتفکربرانگیزبود
احسنت