دوشنبه ۳ دی
نگو آنجا تو تبعیدی! شعری از امیرموسویان
از دفتر شعر 1390 نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ ۰۰:۴۸ شماره ثبت ۵۲۵۹
بازدید : ۸۷۰ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب امیرموسویان
|
تقدیم به شهدای گروه تفحص
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
ردِّ پایِ دلت را که می گیرم
یک جایی در همین آبادی اطراف
ترا در خیمه ای پر گل
بدور از آنچه می گویی
به بزمِ سرخوشِ دل دادگی یابم
که می خندی،
کنار قیس مجنونت.
نگو آنجا تو تبعیدی!!!
منِ پیرِ شکستهِ در مسیر زرد پائیزی
امید دارم که یک روزی
در آن دشت به خون آغشته از یاران
به زیر خیمه ی پر نور و زیبایت
بدست آرم
تنِ پوسده ی یارم
که در سیر زمان بی شک
نمانده است جز پلاکی
یادگار از بزمِ آن
جنگ و
آتش و
خون.
ــــــــــــــــــــ
من پیرشکسته در مسیر باد پائیزان
امید دارم که یک روزی
بیابم استخوانی از قدرعنای مجنونم
درون خاک گلدانی
شکسته از هجوم درد بی دردی
بکارم پیکر او را...
نگو انجا تو تبعیدی ،
عزیزِ پیر بشکستهِ ز داغِ هجرِ یارانِ به خون خفته.
هنوز هم من بدنبالِ پلاکی بی بدن
هرشب همی گریه م
همی گردم
نمی یابم.
اهواز ـ 4 مرداد 1390
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.