دوشنبه ۱۰ دی
شعر سیاه شعری از مهناز چالاکی
از دفتر از حنجره تا پنجره نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ بهمن ۱۳۹۰ ۱۵:۲۲ شماره ثبت ۵۲۳۵
بازدید : ۱۳۰۰ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب مهناز چالاکی
|
از پشت حصارهای شیشه ای
در سکوتی وهم آگین
درسوگ خود
تنها گریستم
هوا سنگین است
لحظات پشت پنجره
و پرنده ِ نشسته روی کابلهای کوچه بن بست
نفس سردم هنوز
روح شعری را درخود دارد
ذهنم ، دلمرده وخاموش
از درون بهت معصوم سکوت
در هیاهوی دیواره های دنیا
که فرو ریخته از درد
دستهایم
ریشه شعر سیاه را می پروراند
از حجم حادثه ، بی پروا می گذرم
می دانم در دستهای تو ، آغاز نخواهم شد
تو هم چنان
پای محکم به زمین می کوبی
اما همچنان ، در سفرم
از نگاه تو تا دل
خوب میدانم ، روزی
تنهایی مرا ، باد با خود خواهد برد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.