یارب

سلام و درود به خواهر بزرگوارم
به ناب ناب خوش آمدید
اینجا محلی برای آموختن و بیان احساسات است
خلاء ها پر میگردند و چشمها به سروده ها خیره میگردند
سروده عمیقتان که پر از درد بود را با دقت خواندم
از آنجائیکه درخواست نقد داده بودید من نقد نمی کنم ولی بگذارید به حساب یک نظر
1 شعرتان بسیار پر معنا ست
2 با چند بار خواندن مقداری درونتان را خواندم
و چند نکته که باید گفت
این شعر را اگر به نیمایی تبدیل کنید بسیار بسیار زیباتر خواهد شد
ببینید :
................................
یارب مرا در چشم او
خار کرده ای
عشق او در سینه اش
پنهان کرده ام
چیست برهانت که بی تابش شدم
در ره پیدا و پنهانت
گمراه شدم
عشق در کتابت اینگونه بود ؟
یا من در این راه
بیگانه شدم؟
بگذر از من یارب ، که دیوانه شدم
عاشقانه ایستادم در این ره ،
آواره شدم
چیست گناهم که اینگونه
مجازات شدم؟
گنه کردم که جز تو ،
عاشق بنده ات شدم؟
در این روزها
به سمتت آیم ای عشق
تو دوری نکنی از
من چونان عشق
نومیدم نکن که جز تو یاری ندارم
در این تاریکی جز تو ،
غمخواری ندارم
برون آی چون ماه
در شب های تاریک
که من جز تو در این جا
راهی ندارم
...................................
این را آوردم تا با نیمایی آشناتر شوید
گویا شما قصد غزل داشته اید که در سروده تان از غزل خارج شده اید برای آشنا شدن با غزل غزلیات شاعران را بیشتر مطالعه کنید
بخدا قصد جسارت یا خدای نکرده ایراد را نداشتم
مرا ببخشید