پنجشنبه ۱۵ آذر
|
دفاتر شعر جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
آخرین اشعار ناب جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
|
« سفر باید »
.......................................
مرد باش و مرکبت را ساز کن
یک سفر تا خویشتن آغاز کن
روز اگر کوتاه و مقصد دور دست
شب هم از عمر است پس شب تازکن
نام خود مگذار در گور خودت
قصه ات را شعر کن آواز کن
ردپایت بهترین میراث توست
حرف خود با پای خود ابراز کن
بالها را تا کجا کتمان ، بس است
هر چه را جز شوق از سر باز کن
خوی انسان را همچون شکل او
در مسیر عمر خود احراز کن
شمع میسوزد سراسر روز و شب
گر تو هم پروانه ای ، پرواز کن
عادت "فریاد" کوته گفتن است
سوره ات را ای خدا ، ایجاز کن
پرده را بردار گر در پس توئی
راهی از رویت به رویم باز کن
.
.
فریاد تا همیشه
پ ن : حیف است به مرگ نخندیم...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
من با این بیت خیلی ارتباط برقرار کردم
نام خود مگذار در گور خودت
قصه ات را شعر کن آواز کن
............
راستی کم پیدا هستید