سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      وطن

      شعری از

      فضل الله آبشنگ متخلص به شاعر روستا دوست

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵ ۱۶:۳۰ شماره ثبت ۵۱۸۰۳
        بازدید : ۶۴۳   |    نظرات : ۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر فضل الله آبشنگ متخلص به شاعر روستا دوست
      آخرین اشعار ناب فضل الله آبشنگ متخلص به شاعر روستا دوست

      با هزاران  گله ودرد سلام
      با تو دارم چندین کلام

      ای ایران نماد اتحاد بودی
      تو نه لایق این انتقاد بودی 

      ای که بودی در جهان معمار
      سایه ات نیست درون بازار

      پر ز نور بودی نسان فانوس
      امروز خموش شدی افسوس

      تو بودی با جهان کردی دعوا
      چرا اسم تو نیست در دنیا

      زمانی تو بودی حاکم جهان
      چرا یکباره گشتی ویران

      گمانم حاکم شدن تمام جهان
      نباشد در توان  وطنم ایران

      بی تدبیر شدیم ز هم جدا
      این نبود برای تووطنم سزا

      به تو باید گفت ایران مرحبا
      که به این درد شدی مبتلا

      چنان عمیق رفتی به خواب
      انگار بردت عمری است آب

      در دوستگیری هست آشوب
      تنها تو بودی وطنم مغلوب

      چند صباحی دنبال علتم
      چرا من ایران در بندذلتم

      هرز گاهی کرده ای دقت
      برای سفرباید توگیری منت

      ظاهر رفقا گره کردن مشت
      تورامیزنندت ز پهلو وپشت

      تو الان ساقطی ز این حیات
       گمانم دفن شدی درون قنات

      ز اتحاد کشورم میزنم فریاد
      که شاید شده ای وطنم آباد

      در مجالس زتو نیست سخنی
      گویا که مرده ای، درون کفنی

      امروز به  نام تو نباید بالید
      باید از دست تفکرت نالید

      ز هرکی پرسیدم ایران کیست
      گفتن چنین نامی می زیست

      در حسرتم که چرا آن شیر
      یکباره شد پیر و زمین گیر

      درحسرتم که فانوس دوش
      سحرگاه بی دلیل شد خموش

      خبری نیست ز دوران جنگ
      بخش دشمن نمی آید به چنگ

      ای وطنم ایران تو هستی لایق
      که برگردی شوی حاکم سابق

      کشورم گر تو کردی سکوت
      بی پروا خواهی کردسقوط

      چرا کشور کوروش  پرست
      درخاک خویش خوردشکست

      به گمانم حاکم شدن دنیا
      بهتر است که بماند رویا

      ای وطن خود را کن تقویت
      گر نه مرگت را گویم تسلیت

      من گوش زد کردم این پیام
      دگر حرفی ندارم گفتارم تمام

      کم از غمم گفتم نسان مرد
      اما ز وطن دارم هزاران درد
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ۱۷:۳۲
      درود گرامی
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه
      جسارتا روان بنظر نمی رسد خندانک
      منصور شاهنگیان
      چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ۱۳:۰۴

      درود بر شما

      و کلام با احساس شما ...

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مهدی صادقی مود
      چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ۱۴:۴۰
      خندانک خندانک خندانک
      فضل الله آبشنگ متخلص به شاعر روستا دوست
      چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ۱۵:۱۳
      سلام متچکرم از تمام شاعران بخاطر نظرات و نقد هاشون
      چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۱۹
      درود
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0