سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      سوگ دریاها

      شعری از

      حسین شفیعی بيدگلی

      از دفتر باران نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵ ۲۱:۲۹ شماره ثبت ۵۱۷۶۸
        بازدید : ۵۲۰   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر حسین شفیعی بيدگلی

      سوگِ دریاها
      زشت ترین پرنده ی جهان
      برگرد
      نگاهِ دختران معصوم
      نگاهِ مادران معصوم
      آی قافِ سر درگُم
      نشسته بر وحشی ی آهن
      زیر کفشهاتان آهن
      آی قافِ سر در گُم
      نشسته بر آهن
      زمین سبز
      آسمان آبی
      نگاهِ دختران معصوم
      عروسکهاشان گُل گلی
      آه بر فرازِ جاده های قهوه ای ی دور
      نیمه گرگ پرواز میکند
      در وحشیِ آهن
      آه برگرد
      برگرد
      زیر کفشهاتان آهن
      عروسکهاشان گُل گلی
      زمین سبز
      آسمان آبی
      عروسک هاشان گُل گلی
      آه برگرد
      ستاره های قلب های فرزندان
      خاموش نخواهند شد
      بر فرازِ گرگها
      قلبهای خونینِ مادرها
      تبر میزنند بر ابرها
      جاده های قهوه ای
      طلایی خواهند شد
      از ستاره ی قلبها
      زمین طلایی خواهد شد
      از طلایی قلبها
      همه فریاد میزنند
      نابود باد
      الفبای جنگلها
      من دوشيزه ي آبي
      از شهرِ خود رفتم
      پدر در باغِ سيب مانده
      پدر ذغال شده بود
      دستانِ پدر سيب و زيتون ميكاشت
      آيا كسي
      مانده است
      تا دستان او را دوباره ببيند
      كسي ديگر
      دستانِ مرا نخواهد گرفت
      آيا كسي
      با چشمانِ پدري مانده
      پروانه هاي باغِ سيب سوختند
      هزار زخمه بر شهر زدند عقابانِ شرور
      جوانکِ شرورِعقابِ آهنين
      در جنسيسِ* شهر شرارت
      بر نگاهم زخم ميزد
      مَرد مستِ شهر شرارت
      در خيابانهاي شرارت
      بر نگاهم زخم ميزد
      آيا كسي
      با گامهاي جاودان
      در شهر پدري مانده
      باغ سوخته ي پدري
      در من حك شده
      دستانِ مقدسِ پدر
      در من حك شده
      آيا كسي
      با گامهاي جاودان
      در شهر پدري مانده
      جنسيسِِ* جوانكِ شرور
      در شهرِ شرارت
      نمك بر زخم ميزد
      جوانكِ شرور
      در شهرِ شرارت
      نمك بر زخم ميزد
      موسيقيِِ ‌شرارت
      در اتومبيلهاي عبث
      نمك بر زخم ميزد
      در غبارِ هزار دروغ
      ساختمانهاي دروغ
      نمك بر زخم ميزد
      نگاهِ قلاده هاي سر گردان
      در خيابانهاي شرارت
      نمك بر زخم ميزد
      آيا كسي
      در شهرِ جاودانِ پدري
      با گامهاي جاودان
      مانده
      از باغِ سيب
      تا شهرِ قلاده هاي سرگردان
      مسافتِ اشك آلودي ست
      رخشان «مادر» بانوي سرزمين وطن
      يادِ پدر
      بر پيشاني ام هزار پيمانِ سرخ ميزد
      قهرمانانِ زمين جمع خواهند شد
      آنها گريه نخواهند كرد
      در جاده هاي قهوه اي اسبانِ مرصع ميروند
      پدران دست در خاكسترميروند
      فرشته ي پنج ساله ي ما در ميانِ درياها
      مادر پشت پنجره ي اشك
      در ميانِ درياها
      فرشته ي پنج ساله ي ما در ميانِ درياها
      اسبانِ مرصع
      در جاده هاي قهوه اي ميروند
      پدران دست در خاكستر ميروند
      فرشته ي پنج ساله ي ما
      با عروسكش در دريا فرو رفت
      با چشمانِ زيبايش
      چقدر زيبايي افشاند
      بر لاجوردينِ درياها
      چقدر لبخندش
      شاد ميكرد ستاره ها
      چقدر اشارتِ مهرباني داشت
      بر زلالِ درياها
      فرشته ي پنج ساله ي ما
      با عروسكش در دريا فرو رفت
      چقدر مظلوميتِ سرخ
      افشاند بر لاجوردينِ درياها
      حنجره ي ستاره فرياد ميزد
      در گواهي ي درياها
      در خاطره ي راه شيري
       ساختمانِ سرمايه دارِ ساحلِ عبث چشمك ميزد
      چقدر عبث بود ساختمانِ ساحلها
      در خاطره ي ستاره
      نمك بر زخم ميزد
      دروغِ ساحلها
      حنجره ي ستاره فرياد ميزد
      چقدر چشمانش زيبايي افشاند
      در گواهي ي درياها
      قهرمانانِ زمين گريه نخواهند كرد
      عبث بود ساختمانِ ساحلها
      در غبارِ هزار دروغ
      ساختمانِ سرمايه دار
      بي امان چشمك ميزد
      در خاطره ي راه شيري
      ساحلِ عبث
      نمك بر زخم ميزد
      در غبارساختمانهاي دروغِ ساحلها
      اي قهرمانِ وطن
      ستاره خواهي ماند در قلب ما
      دفتر مشقت مانده بر سرزمين مادري
      زنده و جاويد باد سرزمين مادري
      من دختر پنج ساله
      جنگيدم با ستم
      در قايق شكسته
      جنگيدم با ستم
      بي كفش و بي زرهپوش
      جنگيدم با ستم
      در خون و در رهايي
      جنگيدم با ستم
      شهرم را بنا خواهيم كرد بي ستم
      هزاران ابر گريستند
      بر اينهمه
      ستم
      من دختر پنج ساله
      جنگيدم با ستم
      در سوگ مرزهاي بي مقدار
      در گواهي ی آبي درياها
      در دگرديسي ي بزرگ درياها
      جنگيدم با ستم
      در گواهي ي باراني درياها
      در بيداد طوفانها
      درقايق شكسته
      جنگيدم با ستم
      در ساحل ابديت هاي نو
      در گواهي ي ساحل لاجوردين
      در گواهي ي آبي ي آسمان
      خاكسترِ عشقم اي وطن
      پاهايم گريه ميكردند
      بنفشه ها گريه ميكردند
      جنگيدم با ستم
      در سرزمين هاي واقعه
      خون با اشك
      آميخته بود
      حس غرق شدن با من نبود
      ايستاده مي ميرم
      در گواهي ي درياها
      سوگند به نامت اي وطن
      زرين بتاب
      خورشيد طلايي
      بر
      دشت هاي كودكي
      ستاره مي باريد 
      از رنگين كمان درياها 
      چقدر باورِ سرخ
      افشاندم در چشمِ ساحلها
      در سوگِ مرزها
      در قايقِ شكسته
      جنگيدم با ستم
      قلبِ كوچكم
      بي گناه ترين نقطه ي زمين بود
      در گواهي ي درياها
      در گواهي ي لاجوردينِ شهريورها
      در سوگِ مرزها
      در سوگِ سرزمين هاي واقعه
      جنگيدم با ستم
      در هزار ميدان سرخ
      خون با اشك
      آميخته بود
      در سرزمين هاي واقعه
      ابديت هاي نو
      نمايان شد
      درهزاران غروبِ ساحلها
      چقدر مظلوميتِ سرخ
      افشاندم بر لاجوردينِ ساحلها
      در قايقِ شكسته
      جنگيدم با ستم
      در گواهي ي آبي ي درياها
      در سكوتِ درياهاي مقدس سوخته
      در قايقِ شكسته
      جنگيدم با ستم
      در رستاخيزِ بارانها
      هزار جزيره ي زيبا
      آهنگ رهايي خواندند
      در زلال ترين روز
      در غرورِ درياها
      فريادت ميكنم وطن
      جنگيدم با ستم
      در گواهي ي درياها
      خوشه هاي ياسِ وطن
      مادر«بانوي» وطن
      در آسمانِ چشمانم
      هزار ستاره ي جاويد
      سيل نگاه ميريخت
      بر جهادِ درياها
      قطره ي زلالِ باران
      الماسِ گونه هايم بود
      در جهادِ درياها
      در هزار خاطره ي خونچكان
      در هزار شورشِ آبها
      با شعله هاي مقدس
      در قايقِ شكسته
      جنگيدم با ستم
      در رستاخيزِ طوفانها
      خون با اشك
      آميخته بود
      در كوچه كوچه ي مظلوم
      هزار زخمِ عميق
      بر خانه ام زدند
      بر كوچه ي پروانه ها
      ابديت هاي نو شد
      آهنگِ درياها
      الماسِ زيباي وطن
      بخوان
      زيباترين آواز را با من
      پاك خواهد شد ردِ پاي توسن ها
      هزار مظلوميتِ سرخ
      افشاندم بر چشمِ ستارگان
      در آخرين يلداي ساحلها
      هزار مظلوميتِ سرخ
      افشاندم در گواهي ي درياها
      در ابديت هاي نو
      جنگيدم با ستم
      درگواهي درياها
      در درياهاي مقدس
      جنگيدم با ستم
      در گواهي ي درياها
      بخوان
      زيباترين آواز را با من
      اي قشنگترين خوابِ طلايي وطنم
      دفترمشقم مانده بر سرزمينِ مادري
      زنده و جاويد باد سرزمينِ مادري
      درچشمِ ستاره متولد شديم
      در جهادِ درياها
      حنجره ي ستاره فرياد ميزد
      در مرثيه ي شهريور
      در گواهي ي درياها
      عطرِ گلابِ اشكهاي مادران
      شد نسيم درياها
      در جهادِ درياها
      در ابديت هاي نو
      در ساحلهاي لاجوردينِ مقدس
      در لاجوردِ شهريورها
      مرثيه هاي سرخ خوانديم
      در جهادِ درياها
      جاويد شديم
      در جهادِ درياها
      آی خلبانِ الکلی
      برگرد
      هزار شعله ی مقدس
      در سرزمین های مقدس
      نور افشانی میکنند
      بی امان
      مادر..رخشان بانوی وطن
      یاسِِ وطن
      شکوهِ وطن
      ستاره ی جاویدِ وطن
      جاوید شدی
      در هزار شعله ی مقدسِ وطن
      یاسِ جنوبگان
      پُشتِ شیشه ی اشک
      خلبانانِِ الکلی
      در شهرِ مقدس
      بُمب می ریختند
      بی امان
      تابوتِ دوشیزه ی شهرِ مقدس را
      در جاده های طلایی می بردند
      اتاقش پر از قلب و ستاره بود
      خونِ خود را جاری خواهیم ساخت
      برای فرزندان
      جاده گداخته و طولانی ست
      پنج ساله ی ما با عروسکش
      در دریا فرو رفت
      قلب های مادران ایستاده
      آیا کسی با قدم های جاودان مانده
      هزار دوشیزه ی آبی
      در خون خود آرمید
      آیا کسی با قدم های جاودان مانده
      بخوان طولانی ترین مرثیه ی جنوبگانِ مقدس را
      آیا کسی با قدم های جاودان مانده
      حسین شفیعی
      تقدیم به کودکان مظلوم سوریه و افغانستان.... که در جهالت های بشری فریاد رسی نداشتند و بشریت عزادار آنهاست.
       
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ۱۵:۵۹
      درود گرامی
      زیبا و طولانیاست خندانک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۴۲
      دروداستاد خندانک خندانک خندانک
      لمیا سبتی پور (صحرا)
      دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۴
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ۱۱:۴۷
      درود برشما خندانک خندانک خندانک
      مجنون ملایری
      دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ۱۱:۵۸
      درودبرشما
      علی کشاورز ( فریاد )
      دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ۱۹:۵۸
      خندانک خندانک
      مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
      سه شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵ ۱۲:۱۶
      خندانک خندانک
      شیما رحیمی (شمیم شیراز)
      شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵ ۱۵:۴۸
      آیا کسی با قدم های جاودان مانده
      هزار دوشیزه ی آبی
      در خون خود آرمید
      آیا کسی با قدم های جاودان مانده خندانک خندانک خندانک
      بهارک (دختر پاییز)
      سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۳۷
      ...................... خندانک
      ............. خندانک
      .... خندانک


      درود مانا باشی ب مهر

      سوگِ دریاها
      زشت ترین پرنده ی جهان
      برگرد


      احساس ناب شاعرانه ی شما ستودنیست
      زیباست..زیبا.زیبا.

      ........................... خندانک
      ........... خندانک
      .... خندانک

      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0