چهارشنبه ۳۰ آبان
|
دفاتر شعر امیرحسین مختاری
آخرین اشعار ناب امیرحسین مختاری
|
هر بار میرفتی دلم میگفت
باید به خودکارم بفهمانم
انسانِ جوهر مرده ام یعنی
دیگر نگو واژه برقصانم
هر بار میرفتی دلم میگفت
خودکار و دفتر هم خداحافظ
از این به بعدش که میمیرم
یا فال هایِ مرگ با حافظ
با حسرتم در مرگ میمیرم
در دفتری صد برگ میمیرم
مانندِ سربازی که دل داده
در بُرجکی ..،بی جنگ میمیرم*
از آهِ جان سوزم نمیمیری
میلادِ مرگم،جشن میگیری
در شعرِ من با مرگ درگیری
بانوی من از زندگی سیری؟
حسی که الان پیش رو داری
عمریست آن را زندگی کردم
شاید ندانی زیستن با مرگ
تلخَ است در هر لحظه و هردم
خرسندی و اصلَا نمی دانی
با حال ویرانم چه ها کردی
در شهر پرسه میزنم شاید
در اتفاقی خوب برگردی
تهران برایم غُده ای کاری است
تو برنگردی سخت ویرانم
من پرسه هارا قرص میگیرم
الان که بی تو مرده درمانم
در سبک درمانم که از شیمیست
همراه مویم،اشک میریزم
هرچکه باران است در آذر
من آخرین روزای پاییزم
باران که گریه های پاییز است
از چتر بارانی نمیترسم
تو سکته های قلب من بودی
از مرگ قانونی نمیترسم
من فال حافظ را نمیفهمم
حافظ برایم شعر نو داری
درمان من در دست سهرابست
((لیکن کسی خواهد مددکاری))
#امیرحسین_مختاری
*:مفهوم به قافیه ترجیح داده شده است.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبابود
اگر فالیاز حضرت حافظ دارید بفرستید تا کمترین یا اساتید بزرگوار برایتان تعبیر کنند
جسترتا و با عرض پوزش ضمن گرامی داشت سهراب
لطفا حضرت حافظ را ارزان نفروشید