یااباعبدالله الحسین (ع)
کاش می شد................
کاش می شد رفت و گم شد در غبار
( کاش می شد چون پرنده : بی حصار )
کاش می شد باز گشتن (اصل ِ نی )
بر نیستان ِ خدا چسبید ... هِی ...
چون جدا از حق ... شدم : بی حاصلی
نیستم هیچ و .... ندارم قابلی
کاش می شد چون حسین ِ کربلا ...
قطعه قطعه ... تکّه تکّه ... در بلا
کاش چشمان ِ سه ساله دختری
خون نمی شد ماتِ جور ِ خنجری:
کاش بابا پاره می شد نامه ها
کوفه رسوا ی چنین خون جامه ها
کو سَر ِ بابای من ؟ خولی نرو
من ندارم تاب ِ مَهجوری نرو
وای بابا من تو را دیدم کنون
چون که جان دادم بَر ِ این جویِ خون
کاش می شد زینبین صبری ببود
یا که بر نابودنَم جَبری ببود
کاش می شد زندگی با خنده بود
گریه ی دوری چرا آکنده بود ؟
کاش می شد اصغرم آنجا نبود
بر گلویَش تیر ِکین آوا نبود
کاشکی ساز ِ رُبابَش غم نبود
پُر ز حذفِ عشق با نم نم نبود
(کاش لفظ و معنی ِ پاک ِ نفَس
همچو مرغ ِ عشق نایَد در قفس)
کاش ها را کاشتم با خاک ِ جان
آب بر آن ریختم ... اشکم روان....
صل الله علیک_ یابنت سیدالشهدا (ع).......