ساقی بریز باده ی رنگین به کام ما
لبریز پیاله کن که شود یـار، یـار ما
ساقی می ات قفس شدومارانشاند بجا
زان رو به مستی عالم بخواند مسیر ما
آخر به عشق ملولی شدم شهید راه
بوده است طریق نیاکان به ما بلوغ ما
به به کرشمه ی سکران دلم ببرد
گردید پاره گریبان به جان ما
ساقی چرا می رنگین شده شبیه خون
گویا که سر ی را ببر ید ند ز جان ما
عکس رخ مستی درون جام دلم ببرد
دیدم که بالب خندان نظر نمود بحال ما
گِرید و گریه مرا برد به مقصد سما
دیدم خدا نشسته نظر می کند به کارما
نقشی زدم ز رخ اش بر دل غمین
گردید خجل دل و افسرده شد به کام ما
آدینه قبل آنکه شوی مست این سرا
اول نما تفکر و اندیشه بر مراد ما
گر مستی ات به راه تعقل بود کمال
مستی کن ودوری ز حرامی شود حلال ما
ساقی بریز باده ی رنگین به کام ما
لبریز پیاله کن که شود یـار، یـار ما
ساقی می ات قفس شدومارانشاند بجا
زان رو به مستی عالم بخواند مسیر ما
آخر به عشق ملولی شدم شهید راه
بوده است طریق نیاکان به ما بلوغ ما
به به کرشمه ی سکران دلم ببرد
گردید پاره گریبان به جان ما
ساقی چرا می رنگین شده شبیه خون
گویا که سر ی را ببر ید ند ز جان ما
عکس رخ مستی درون جام دلم ببرد
دیدم که بالب خندان نظر نمود بحال ما
گِرید و گریه مرا برد به مقصد سما
دیدم خدا نشسته نظر می کند به کارما
نقشی زدم ز رخ اش بر دل غمین
گردید خجل دل و افسرده شد به کام ما
آدینه قبل آنکه شوی مست این سرا
اول نما تفکر و اندیشه بر مراد ما
گر مستی ات به راه تعقل بود کمال
مستی نما ودوری از حرام شود حلال ما
شاعر : خداداد آدینه