جمعه ۹ آذر
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
درودها
گفتم طبیبِ خود را: حالم بسی خراب است
گفتا: دوای دردت، یک بیت «شعرِ ناب» است
****************
شبي به كِلكِ خيالم، رخِ نگار كشيدم
كمالِ جلوه ي او را يك از هزار كشيدم
ميانِ زلفِ سياهش جمالِ روشنِ او را
چو قرصِ ماهِ درخشان به شامِ تار كشيدم
سوارِ اسبِ سپيدي به بالِ توسنِ رؤيا
اميرِ مُلكِ دلم را چو تك سوار كشيدم
به لوحِ خاطره هايم زِ آهِ سينه ي سوزان
لهيبِ آتشِ دل هاي بي قرار كشيدم
به سانِ دوره ي پر شورِ عاشقي و جواني
هواي باغِ دلم را پُر از بهار كشيدم
شدم پُر از تبِ جان سوزِ روزگارِ قديم و
به كوي يار، غريبي به انتظار كشيدم
وَ جاي قلبِ پر از خونِ خود شقايقِ سرخي
كه در خزان شده پرپر، به لاله زار كشيدم
دوباره يادِ من آمد زِ خلفِ وعده ي دلبر
وَ دردها كه در آن شب، سرِ قرار كشيدم
كه بي فروغِ اميدي زِ راهِ مسلخِ عشقش
گذشتم و دلِ خود را به پاي دار كشيدم
سلیمانی مقدم ۲۱-۰۷-۱۳۹۵
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.